• بازگشت به صفحه اصلی
  • zondag 22 juni 2008

    سقوط زندان قندهار وفرار زندانیان طالب


    توردیقل میمنگی

    سقوط زندان قندهار وفرار زندانیان طالب از آن بمثابۀ یک توطئه در جهت تحقق توطئه های دیگر
    و راه اندازی
    دور تازۀ ازبازی ها در حیات سیاسی جامعۀ ما

    مروری بر رویداد های تاریخی کشور ما ،ازبدو پیدایش واساسگزاری دولت کنونی افغانستان تا امروز به وضاحت نشان میدهد که پای توطئه ودسیسه به شکلی از اشکال در شکل گیری تمامی حوادث سیاسی واجتماعی جامعۀ ما دخیل بوده وهیچ لحظۀ از تاریخ سراپا رنج ومصیبت این سرزمین فارغ ازحیطۀعملکرد توطئه هاودسایس منفعت جویانۀ دلالان فرومایه وحامیان بیرونی آنهابه اشکال وشیوه های مختلف نبوده ونیست. که قربانیان مظلوم آن بازی ها همیشه ودر هر دوری فقط مردم مظلوم وبی دفاع این سرزمین بوده ومیباشد.
    ثبوت مدعای مارا درین مورد نیاز چندانی به استدلال وتوضیح نیست،زیرا که هر صفحۀ از تاریخ ظلمت سرشت سر زمین ما،هزاران نمونه از نقش آفرینی توطئه وتوطئه بازان درین کشور دارد که درینجا مجال ارزیابی وتوضیح همۀ آنها میسر نمیباشد، ولی زندگی مصیبت بارحال وگذ شتۀ مردم مامنحیث مجموع ، با غرق شدن در گرداب عفونت بار نظام قبیلوی ،در یک مسیر قهقرائی خود بهترین گواه آن هاست ، که نشان دست های پلید مزدوران بیگانه پرست را درهمۀ آنها میتوان پیدا کرد وهیچ اکسیری هم آن نقش های رزالت وخیانت را نمیتوانداز صفحات تاریخ کشور ما پاک کند
    .بزرگترین نتایج سوءاین توطئه بازی های تاریخی درروان جامعه ومردم ما ،همانا شکل گیری یک نوع فضای بی باوری نسبت به واقعیت های قانونمند وجاری در حیات روزمرۀ آنها ،توأم با سقوط ارزشها وامحای باورهادر کنارهزاران رنج ومصیبت مادی ومعنوی دیگر ا ست ،که جامعه ومردم مارا جبراً از رسیدن به آگاهی اجتماعی وخود آگاهی انسانی محروم وسیطرۀ حاکمیت های مزدور استبدادی رادرین سرزمین تداوم می بخشد .
    مضحکۀ هجوم طالبان مسلح ،مجهزبا راکت انداز ها ودیگر سلاح های ثقیل وخفیف و بدرقۀ موتر های حامل مواد منفجره بالای زندان قندهارکه کمیت پرسونل امنیتی موجود در آن شهر اعم ازپولیس ،ارتش ،ادارۀ امنیت دولتی یا استخبارات ونیروهای خارجی مستقر درآنجا،بیشتراز مجموع باشندگان اصلی شهر میباشد، خود گواه این حقیقت است که بازهم ماشین توطئه سازی حامیان نظام شئونیستی طالبانی در کشورما ، در حال طرح وتدوین برنامه های جدید ی است که سقوط زندان قندهار وفرار آن کتلۀ چندین صد نفری طالب والقاعده از آنجا، خود یک کار تدارکاتی پلان شده وبزرگ دیگری در همین راستا میباشد . و مردم ما به زودی شاهد برپائی مرحلۀ عملی وعلنی کار وبوجود آمدن دیموکراسی نمونۀ طالب ، القاعده در افغانستان خواهند بود.که این خود بمثابۀ آغاز دور جدیدی از شکل گیری فجایع درحیات مردم ماست که توضیح بهتر آن نیاز مند بررسی کوتاه وهمه جانبۀ چگونگی سازمان یابی توطئه ها در سالهای اخیر، باچگونگی تأثیرات آنها بالای حیات جامعه ما میباشد ،که ماذیلاً به آن می پردازیم:
    تا باشد که در افشای چهره های کثیف توطئه گران وحامیان بین المللی ایشان در آفرینش جنایات ورزیلت های جاری درین معرکۀ خون وآتش بی انتهای سرزمین خود ،نقش در خور توان خود را ایفا ، واهداف توطئۀ سقوط زندان قندهاررا توسط طالبان در معرض آگاهی مردم خویش قرار داده بتوانیم.
    طوریکه همه میدانند ظهور طالبان در کشور ما یک توطئۀ ازقبل پلان شدۀ امریکا وانگلیس درتبانی بادولت های پاکستان ،عربستان سعودی ،امارات متحدۀ عرب ومافیای بین المللی نفت وانرژی با همکاری مستقیم حلقات معین شئونیستی از داخل کشور ماچون سلطنت طلبان طرفدار شاه متوفی ، اعضای حزب دیموکراتیک خلق وابسته به جناح شاهنواز تنی وحفیظ الله امین، افغان ملتی ها ،تنظیم های جهادی وابسته به مولوی محمد نبی ،یونس خالص ،گلبدین حکمتیار،عبدالرسول سیاف وغیره بود. که اهداف عمدۀ آنرا در داخل کشور ما حاکم ساختن دوباره وبی کم وکاست نظام قبیلوی پشتونیسم شکست خورده با سلاح زنگ زدۀ فاشیسم مذهبی ، ودر مقیاس منطقوی ایجاد یک پایگاه مطمئن سیاسی نظامی در جهت نیل به اهداف بزرگ سیاسی واقتصادی چون دستیابی به منابع سرشار انرژی ونفت در کشور های تازه به استقلال رسیدۀ شوروی سابق واعمال نفوذ در آن کشور ها ،تکمیل خط محاصرۀ اطراف ایران وزیر فشار قراردادن آن کشور ،نزدیک شدن به سرحدات چین وتأمین رابطه با جدائی طلبان اسلامیست اویغور وبودائیان تبتی بازیر کنترول آوردن برنامه های اتومی پاکستان وهند تشکیل میداد.
    برنامۀامریکا وشرکای آن درین رابط مؤفقانه تطبیق شد وطالبان در افغانستان مستقرویکجا باآنها نیروهای استخبارات پاکستانی ،امریکائی ،انگلیسی وغیره نیز در اتحاد وتفاهم باهم داخل افغانستان شده وبکار های محوله خود عمل نمودند ،که بعد از گذشت اندک زمانی از حاکمیت طالبان در کشور ما ،به کلیه اهداف شامل بر نامۀ خود در وجود طالبان نایل وبهانه های اشغال عملی کشور ما راجهت تحقق بخشیدن به قسمت های بعدی پلان وبرنامه های تدوین شده،بدست آوردند. که اکنون باید وارد عمل گردیده وافغانستان راعملاً اشغال میکردند ،که چنین هم شد.
    امریکائی ها ومتحدین آنها با ارزیابی نتایج کار، پلان گزاری های مقدماتی خود در وجود طالبان بخوبی در یافتند که وظیفۀ آنها در آن مرحلۀ کار مؤفقانه به پایان رسیده وحیات جامعۀ ما تا حد آخر به آشوب کشیده شده ،وهر نام وعنوانی راهم که خواسته باشند به آن اعطا نمایند ،بی چون وچرا قابل تطبیق است ،بناءً باید است که نقش طالبان مطابق به نیاز مندی تداوم بازی هادر مراحل بعدی سازماندهی، واز حاکمیت ساقط گردند وهمچنان نقشی را هم که اسامه بن لادن دوست ومتحد اسبق امریکا وغرب در کشور ما وجهان بایستی درین بر نامه ایفا مینمود دیگر تکمیل شده بود وباید که به اوهم وظایف دیگری در راستای اهداف ومنافع استراتژیک امریکا ومتحدین آن در کشور های اسلامی تفویض می گردید.که چنین هم شد.
    بادر نظر داشت ملحوظات فوق الذکر ودیگر اهداف پلان شدۀ بعدی ، مرحلۀ اول سر نگونی طالبان از اریکۀ قدرت مستعجل فرا رسید ووقوع حادثۀ یازدهم سپتامبرنیز انگیزۀ خوبی شد در جهت کسب مشروعیت اشغال افغانستان توسط امریکا از جانب جامعۀ جهانی، به بهانۀ جنگ بر علیه تروریسم وبنیاد گرائی خلق شده وپرورش یافته در لابراتوار های استخباراتی خود امریکاوانگلیس .
    در حالیکه بنابه اظهارات خود مقامات امریکائی پلان حمله بالای افغانستان واشغال حتمی آن حتی اگر حادثۀ یازدۀ سپتمبر هم صورت نمیگرفت کاملاً یک امر قطعی بود که واقعۀ حمله بالای برجهای بازار تجارت جهانی در نیویارک بهانۀ خوبی شد که به عملی شدن پلان حمله واشغال، مشروعیت حقوقی اعطا نمود .
    که به تعقیب آن امریکا ومتحدین آن با حملات هوائی وزمینی در یک جوهمکاری تکتیکی با نیرو های ضد طالبان غیر پشتون در داخل افغانستان،طالبان را ظاهراًاز اریکۀ قدرت برون رانده ولی در عمل آنهارا در نقش های جدید درامۀ استعماری بکار استخدام نمودند. حال سوال اینجاست که :
    هدف امریکا از اتحاد تکتیکی بامخالفین غیر پشتون طالبها در این برنامه چی بود؟
    دراز شدن دست همکاری امریکا به جانب نیروهای ضد طالبان در جبهۀ جنگ مقاومت هم درین پروژه کاملاً یک پردۀ حساب شدۀ درامۀ طالب وتروریسم بود .
    که هدف عمدۀ آنرادر مرحلۀاول به استخدام کشیدن نیرو وامکانات ارزان قیمت نیرو های مقاومت ملی ، بعنوان قدرت های با القوه وبا الفعل ،در مقابله باطالبهای طماعی تشکیل میداد که باارتقای موقف خودها ازحجره های متعفن مدارس پاکستانی تا اریکۀ قدرت سیاسی در افغانستان در صدد حفظ غنیمت قدرت سیاسی بدست امده وباقی ماندن در این موقعیت عاریتی برای همیشه بوده ودر مقام دفاع از آن آمادۀ جنگ بر علیه هر از خود وبیگانۀ بودند ، وچون سگی هاروگرسنه،که تازه به نعش متعفن قدرت دست یافته باشد، حتی صاحبان اصلی خودراهم نمی شناختند.
    وهدف عمده تر ازآن دراین دوستی گرگ ومیش با مخالفین مسلح طالبان جلو گیری از بوجود آمدن یک جبهۀ مقاومت ضد اشغالگران جدید قبل از عملی شدن پلان وپروژه های مورد نظر آنها درین کشوروخلع سلاح نمودن این نیرو های مسلح بود که ،عمدتاً غیر پشتون هارا در برمیگرفت .
    تا بدینترتیب نیروهای جنبش مقاومت بر علیه طالبان واشغالگران پاکستانی رابا استفادۀ مقطعی از درون متلاشی ساخته ،در آیندۀ ظهور مجدد طالبها وتحکیم پایه های حاکمیت شئونیستی در افغانستان هیچ مانع ومقاومت قابل حسابی را باقی نگذارند.
    بناءً امریکا ومتحدین آن در یک جوهمکاری وتشریک مساعی همه جانبه با مزدوران داخلی خود ، یکایک مواد پلان مطروحۀ خود هارا مؤفقانه تطبیق ونیروهای ضد طالبان راکه تا این مرحله از طریق جنگ های مستقیم مؤفق به نابود سازی نگردیده بودند،در مرحلۀ جدید بازی ها ، با بکار گیری توطئه ونیرنگ نه تنها ازبین بردند ، بلکه با ایجاد نفاق وبی اعتمادی در صفوف ایشان ، چنان حالتی را در بین آنها مستولی نمودند که عملاً بد تر از محو شدن کامل وافتخار آمیز است زیراکه بخش عمدۀ آنهااکنون در خدمت نیروهای اشغال گروشئونیست ها قرارگرفته ومصروف درویزه گری کرم این خدایان قدرت درکشور وخانۀ خود میباشند وهر نوع باور واعتماد به نفس انسانی در وجود آنها به هدر رفته ، وبخش های کوچکی از این نیروها هم که تا هنوزتلاش حضوردر معرکه را دارند با خطر هزاران توطئه ودسیسۀ مواجه وتوانمندی کار مؤثرحساب شده را کاملاً ازدست داده اند .
    در حالیکه تجدید نیروی طالبان والقاعده باجابجا سازی آنها در مناطق پشتون نشین وتوسعۀ آن در دیگر ساحات کشوربه شدت جریان دارد . تحریک احساس قدرت طلبی در بین پشتون هابه عنوان مدعیان اصلی وهمیشگی تصاحب قدرت وحاکمیت در افغانستان با پیوند زدن آگاهانۀ منافع هردو جانب یعنی طالب وشئونیسم در وجود بر نامه های فاشیستی مذهبی طالبان ،در هردو طرف خط دیورند بامسلح ساختن آنها از طریق استخبارات نظامی پاکستان وتنظیم های جهادی اسبق پشتون که، هم درترکیب دولت دیموکرات فاشیستی حامد کرزی حضور فعال دارندوهم در صفوف مخالفین آن، کاری است بلا انقطاع وبی پرده.
    کلیه قراین حاکی از آن است که شئونیسم یکبار دیگرخود را آمادۀ تصرف قدرت تمام اعیاردولتی در کشور وتاجران دیموکراسی وحقوق بشر جهانی هم خود هارا جمع وجور در جهت پرش بالای اهداف وقربانی های جدید در منطقه مینمایند .که ما دلایل وشواهد آنرا نه تنها درافغانستان بلکه درپاکستان ودیگر کشور های منطقه وجهان نیز مطالعه کرده میتوانیم که عمده ترین آنها همانا تحولات اخیر پاکستان وتلاشهای امریکا وانگلیس درین رابطه است که ما ذیلاً به آنها اشاره مینمائیم . در پاکستان دولت جدید با اشتراک همان مهره های قد یم وایجاد گران اصلی طالب ها یعنی حزب مردم پاکستان در ائتلاف با مسلم لیگ شاخۀ نواز شریف رویکار آمد . د ولت جدید فرمایشی پاکستان از همان نخستین گام ها مسألۀ مذاکره وتفاهم با طالبان را در قلمرو پاکستان در دستور برنامۀ کاری خود قرار داده وبه اینترتیب طالب والقاعدۀ متحد باآن را به عنوان یک نیروی قابل حساب در منطقه وجهان مطرح ، وموافقۀ آتش بس باآنها رابه امضا رسانید . که مسلماً این همه در نبود موافقه وپشتیبانی امریکا وانگلیس بکلی کاری بود ناممکن که زمامداران مزدور پاکستانی هر گز جرأت مبادرت بدان را نداشتند واین خود همچون گذشته ها نشاندهندۀ توافقات پشت پردۀ پاکستان وامریکا در رابطه با سر نوشت افغانستان است که عنقریب با آوردن تکراری طالبان در حاکمیت دولتی افغانستان تحت نام مصالحۀ ملی ویا هر نام دیگری که باشد جنبۀ عملی بخود خواهد گرفت.
    همچنان درمطابقت با همین هدف وبرنامه است که امریکا پلان مسلح سازی مردم قبایل آن طرف خط دیورند را با عنوان ساختن ، استعمال آنها بر علیه طالبها والقاعده روی دست گرفته ومصروف کار در رابطه با چگونگی تطبیق آن است که در واقعیت امر مسلح سازی خود طالبان یعنی شئونیست های واقع در دو طرف خط ذیورند بر علیه مردم افغانستان میباشد .
    در انگلستان فریاد های گولدن براون صدراعظم بریتانیه،این شریک درجه یک امریکا هم درین مقطع قابل دقت است که همواره ازعطف توجه به طالب ها به عنوان یک نیروی قابل حساب درمعادلات سیاسی کنونی افغانستان حرف میزند وحتی حرف از توجه به آیدآلوژی طالبانی را نیز مطرح میکند . ودر طی مدت شش سال گذشته نیرو های مسلح بریطانوی یکجا بادیپلومات های مقیم آن کشور در افغانستان ، با جابجائی در منطقۀ هلمند ، مؤفقانه توانستند که نیروهای طالب والقاعده رامنسجم ویکبار دیگر وارد عرصۀ کار وزار نمایند .
    جابجاسازی طالبان تحت نام وعنوان کوچی ها در مناطق مرکزی وشمالی کشور با ایجاد فضای جنگ وکشمکش در بین باشندگان بومی ومهاجمین مسلح نیز یک بخشی از همین برنامه است.
    سقوط زندان قندهار وفرار آن کتلۀ چند ین صد نفری طالب والقاعده از آنجا، خود یک کار تدارکاتی پلان شده وبزرگ در همین راستا است . که مردم ما به زودی شاهد برپائی مرحلۀ عملی وعلنی کار وبوجود آمدن دیموکراسی نمونۀ طالب ، القاعده در افغانستان خواهند بود. .
    در چنین یک اوضاع واحوالی که استعمار وایادی آن جز تعمیل آرزوهای شوم خود هیچ دغدغۀ ندارند ومردم مظلوم افغانستان منحیث مجموع، قربانیان مظلوم وبی دفاع این بازی های غیر انسانی در منطقه وجهان محسوب میشوند، یگانه راهی که درپیشروی همه باقی میماند همین بیدار شدن از خواب غفلت ورجوع به خویشتن انسانی بدور از اند یشه ای برتری جوئی های واهی وخانمانسوزباشناسائی دقیق وهمه جانبۀ دشمنان مردم ومیهن ما است که از سالها بدینسو مردم مارا در آتش خود میسوزد ودر حرارت آن صرف دیگ نفاق میجوشدونان دشمنان به پختگی میرسد وقبیله سالاران مزدورخوشحال از حکومت کردن های ننگین خود واستعماریون کهنه کار هم راضی از تطبیق برنامه های خویشتن اند .
    مقاومت تا سرحد نابودی مطلق توطئه گران وایادی آنهادرین سر زمین ،یگانه راه رسیدن به سعادت صلح وبرادری برای همه است ،بیایید که همه باهم درین راه متحد وکشور خود را ازین گرداب مذلت وارهانیم ، تاباشد که از وطن ما پای مداخله گران دسیسه ساز وبی رحم یکجا با دست های کثیف مزدوران بی وجدان شان قطع ودیگرهیچ هموطن مادر کشور خود ، خویشتن را اسیر پنجه های بی رحم بیگانگان وغلامان گوش به فرمان شان احساس نکند وسایۀ دشمنان از سر زمین ما برای همیش ساقط گردد .
    شئو نیسم وانحصارطلبی بزرگترین دشمن وحدت وهمبستگی مردم ما در کلیه مراحل تاریخ این کشور بوده وامروز نیزشئونیست ها در ائتلاف با دشمنان رنگارنگ آزادی، استقلال ، تمامیت ارضی وارزش های انسانی وتاریخی جامعۀ ما مصروف کار وزار اند .ایجاد یک جبهۀ واحد بر علیه این دشمن مشترک همه مردم افغانستان که هیچ قوم وملیتی از آن مستثنا نیست ضرورت تأخیر ناپذیر رهائی از گرداب مصائب جاری در کشور ماست .مبارزه بر علیه شئونیسم وحامیان برتری طلبی در میهن مشترک ما به هیچ صورتی به مفهوم مبارزه برعلیه منافع برادران پشتون ما نبوده ونیست .وما درین مبارزه صرف خواهان از بین رفتن نابرابری وبی عدالتی در کلیه اشکال وجلوه های آن هستیم وخواهیم بود.
    به امید تحقق این آرزوی انسانی در ین سرزمین

    Geen opmerkingen:

     
  • بازگشت به صفحه اصلی