• بازگشت به صفحه اصلی
  • vrijdag 26 september 2008

    گزارش انجنير نجم الدين محمودی عضو شورای رهبری فدراسيون

    گزارش مختصراز بازدید کابل و شمال شرق افغانستان

    نجم الدين محمودی
    برای رسانیدن خبر خوش آیند تاسیس ففتا(فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان) و برنامه آن بگوش مردم افغانستان ماه اگست سال روان (2008م) ملاقات ها و نشستهائی که در ولایت تخار در ولسوالیهای دشت قلعه ، خواجه غار وخواجه بهاءالدین بوسیله جوانان وعلاقمندان این سرزمین سازمان داده شده بوداشتراک نمودم و درین نشستهاهمۀ مردم اظهار خشنودی نموده واز برنامه ففتا پشتیبانی و همکاری بی پایان خویش را اعلان و آرزوی موفقیت نمودند روشن است .
    که جوانان متعلق به فامیل تورکان افغانستان از ناگواریهای فراوانی رنج میبرند در حالیکه جوانان میراثدار اصل فرهنگ بشمار میروند ، با تآسف میراث بجامانده برای فرزندان تورکان افغانستان فقط جنگ وبی عدالتی است ، پس آنچه را که لازم است درنظرگرفته شود برنامه ریزیهائی برای رشد وارتقای سطح دانش و رفاه جوانان است.
    درین نشست تعداد کثیر جوانان ، متنفذین وقوماندانان جهادی اشتراک داشتند که یکتن از قوماندانان جهادی به اسم مامور حسن طی پشنهاد به ارتباط جوانان اظهارداشت :
    نسبت کمبود معلمین مسلکی در دشت قلعه جوانان ما ، نتوانستند در فاکولته طب وانجنیری راه یابند.برای رفع این مشکل از هیئت رهبری ففتا تقاضا دارم تا برای جوانان صنف 11و12 زمینۀ تدویرکورس ریاضی ٍ فزیک ٍ کیمیاوانگلیسی را دراین سرزمین فراهم نمایند و درصورت امکان مدارک تامین معاش برای معلمین مهیا گردد تا جوانان بتوانند درآینده به فاکولته متذکره راه یابند.
    هموطنان عزیز! طوریکه آگاهی دارید یک تیم مشخص دولتی با استفاده از قدرت دولتی بخاطر تضعیف تورکان خواجه بهاءالدین و ناامن ساختن وطن آبائی شان مشغول برنامه ریزی وتوطئه بودند بلاخره توانستند برنامه خود را در منطقه به حمایت بعضی ها عملی سازند. به این خاطر به تعداد 400 نفر ناقل رامسلحانه به منطقه تورکان فرستاندند.خوشبختانه مردم غیورو آگاه خواجه بهاوالدین با همکاری مردم دشت قلعه وخواجه غاربخاطردفاع ازملک ومال وسرزمین آبائی شان دست به تظاهرات مسالمت آمیززده خواهان خروج ناقلین شدند وآنها درسخنرانی ها وشعارهای شان میگفتند : این تظاهرات تا زمانی ادامه خواهد داشت که ناقلین مهاجم از منطقه خارج شوند.
    بعد از بازگشت ازولایت تخار به ولایت کندوز سفر نموده با محترم نعمان مؤسس ومدیر مسئول نشریۀ جوانان (روزنامهَُ بوستان) ملاقات نمودم, ایشان نیز به نوبۀ خود وعدۀ همکاری به ففتا دادند.
    در اوایل ماه سپتمبر به کابل سفر نموده با محترم محمد شاکر کارگر وزیر اسبق آب و برق, وکیل ساعئ , نوراله تالقانی ,استاد رحیم بیگ, استاد برکت فاضلی , سناتور احمد نیرو , محصلین شمال شرق وسرپل ملاقات جداگانه انجام داده به ارتباط ففتا با ایشان صحبت نمودم, آنها هم به نوبۀ خود وعده هرگونه همکاری را درراه توسعۀ فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان دادند.
    نشست سه روزه که با محصلین تورکان افغانستان در کابل داشتم,پیشنهادات ایشان را به شرح ذیل به هیئت مدیره وشورای رهبری ففتا به عرض میرسانم:
    به هیئت محترم رهبری ففتا !
    به شما بهتر معلوم است تلاش درراستای غنامندی فرهنگ, وحدت و تقویت و ایجاد نهادهای فرهنگی وجیبۀ همگان بوده وبایست با سعی مزید درین عرصه مسئولیت خویش را در قبال جامعه انجام داد، بنابرین جوانان نیز میخواهند در پهلوی تمام علاقمندان ففتا(فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان)
    فعا لیت های خویش را در قالب همکاری ورهنمائی ففتا آغاز نمایندو بدین منظور به مقام محترم شما پیشنهاد مینمایند تا در بخش های ذیل ما را یاری دهند.
    ایجاد دفترفدراسیون فرهنگی در کابل بمنظور هماهنگی با سایرنهادها
    زمینه سازی برای ایجاد (انترنت کلپ) در کابل بخاطراستفادۀ جوانان ومحصلین
    تقویت لسان تورکی(اوزبیکی) زمینه سازی برای
    تلاش برای اخذ اجازه ازمقامات بخاطرایجاد لیلیه برای محصلین نیازمند
    تاسیس وایجاد شوراهای ولایتی ، ولسوالی ومحلی وافتتاح دفاتردرولایات و ولسوالیها
    ودر آخرصحبت تیلفونی با محترم انجنیر فیض اله حبیبی رئیس واستاد فاکولته ساینس درشبرغان داشتم ایشان هم با ففتا وعدۀ همکاری دادند بااحترام (دیپلوم انجنیرنجم الدین محمودی
    )

    zondag 21 september 2008

    گشایش صفحه ی انترنیتی فِفـتا، گامی در جهت احیای فرهنگ

    گشایش صفحه ی انترنیتی فِفـتا، گامی در جهت احیای فرهنگ و ارزشهای
    معنوی و تاریخی تورکان افغانستان و مبارزه با قلب ماهیت ها و نفی اصالت ها
    21 - 09 - 2008

    ما در زمان و مکانی قرار داریم که عوامل سریع و سنگین از خود بیگانگی و استحاله ی شاخصه های انسانی در گرداب های خوفناک عوامل استعمار و استبداد از هر جهت ما را به محاصره کشیده و خودآگاهی فردی و اجتماعی در جامعه ی استبداد زده ی ما، زیر ضربات هولناک دستگاه های استعماری و استبدادی توأم با شیوع روزافزون فقر و جهل، تبعیض و تعصب، گذشته پرستی و تحجر، تاریخ سازی های مجعول و تاریخ سوزی های هدفمند و آگاهانه با قلب ماهیت و نفی اصالت، ترویج روحیه ی وابستگی و برده منشی با مسدود ساختن و یا مخدوش نمودن مجاری و طرق علمی و سالم کسب آگاهی از حقایق گذشته و حال و تأمین روابط سالم و مفید انسانی در مناسبات باهمی میان مردم ما و رهیابی به تأمین رابطه های خلاق انسانی با دیگران با اشاعه و ترویج روزافزون افکار و اندیشه های انحرافی افتراقی، در حال زوال و نابودی مطلق قرار دارد.
    ترویج جهل، تعمیم فساد، بذر نفاق، رشد تعصبات و خود بیش بینی های قبیلوی با زمینه سازی های ملموس و مشهود انحرافات در رابطه با حقایق و واقعیت ها، بمثابه ی خطرناکترین وسایل استحاله و اضمحلال موجودیت معنوی و تاریخی جوامع بشری، در کشور ما از مدتها بدینسو طور سیستماتیک و هدفمند از جانب نمایندگان سیاسی فرهنگی محافل حاکمه ی قبایلی در استقامت های مختلف وسیعاً مورد استفاده قرار گرفته و هنوز هم ادامه دارد.
    ما نتایج شوم این بازی گری های منفعت جویانه ی محافل حاکمه را با سر نوشت جامعه و مردم خود واضحاً در شکل گیری فجایع و بدبختی های دیروز و امروز مردم و سرزمین خود شاهد بوده و درد جانکاه ناشی ازآن را با گوشت و پوست و روح و روان خود احساس و درآتش بجا مانده و همیشه مشتعل این فضای جهنمی تا اکنون هم بیشتر از پیش میسوزیم و خاکسترمیشویم.
    هرچندی که زیستن در متن این آتشِ به میراث رسیده از گذشته های دور، نمودی از فطرت جهنمی ما در کلیه احوال و شرایط شده، ولی با آنهم دیدن پیکر هزار پاره ی میهن آتش گرفته ی ما در زیر ساطور جلادان بی عاطفه ی تاریخ که اندر طلب ارضای هوای شیطانی خود، حاضر به آتش افروزی در هزاران خرمن اندیشه و باور انسانی اند و پاکترین مفاهیم و مقدسترین واژه هارا در جهت رهیابی به امیال حیوانی خویش مورد بهره برداری قرار داده و مردم ما را به کمک عوامل سالوس و بی مایه ی خود از متن جامعه و مردم ما، برعلیه خود ما به بیراهه میکشند، برای انسانهای متعهدی که هنوز هم رمقی از بینش و خرد انسانی را در ضمیر و وجدان خود نهفته دارند، سخت درد ناک و عذاب دهنده است.
    تأثیرات تداوم همین آلام و مصایب در زندگی روزمره ی مردم ما در هر دوری مانع آرامش روح و روان فرزندان آگاه و رسالتمند میهن ما شده و موجبات ظهور حرکت های روشنگرانه و دادخواهانه را از گذشته های دور تا امروز در جامعه ی ما سبب گردیده است، که پیدایش و تداوم کار فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستانی « ففـتا » بمثابه ی کانونی در همین راستای دادخواهی و روشنگری بالوسیله ی یک عده افراد رسالتمند تورک و همکاری های بی شایبه ی روشنفکران دیگر اقوام و ملیت های کشور خود حرکتی است نمادین دراین استقامت که منزلگه ی امید بسی سوختگان راه حق و عدالت قرار گرفته و اراده ی همسفری با کاروان مشعلداران خرد انسانی و رستگاری را قلباً در خود می پروراند.
    فرزندان تورک این سرزمین که از تولد تا بلوغ و تا انتهای زندگی، سنگینی ضربه های استبداد و برده سازی را با هدف محو هویت و مسخ پیوندهای انسانی با زدودن اصالت فرهنگی و تعلقات ملیتی و قلب ارزشهای تاریخی و نفی زبان مادری خود از جانب دشمنان رنگارنگ بدوش کشیده و تا امروز هم در یک جو تنازع بقا به مجادله و تلاش خود ادامه میدهند، بر مبنای درک ضرورت پیوند و همبستگی که نبود آن در هر شرایطی بزرگترین مانع تحقق اهداف و آرمانهای انسانی ایشان بوده، مصمم به ایجاد کانون فرهنگی مهاجرین تورک در بیرون از مرز های کشور گردیده و ازاین طریق خواهان سهم گیری در مبارزه ی سرتاسری و عدالتخواهانه ی مردم خویش میشوند، تا باشد که تورکان افغانستان نیز در جرگه ی اقوام و ملیت های ساکن افغانستان جای و مقام شایسته ی خویش را احراز و با دستیابی به حقوق و آزادی های از دست رفته ی خود در کنار دیگران به موجودیت خود ادامه داده بتوانند.
    فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستانی « فِفـتا »، در تمادی کار و فعالیت های آغازین خود اینک با استفاده از مظاهر تخنیک و تمدن و یاری فرهیختگان معنی و معرفت مصمم به داخل شدن در حوزه ی معرکه داران اندیشه و قلم شده و نخستین صفحه ی الکترونیکی خود را تحت نام (ف ف ت ا = فِفـتا) که مأخوذ از حروف اول کلمات ذیدخل در نام فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان است، افتتاح و در خدمت هموطنان قرار میدهد، تا باشد که از این طریق نقشی را در آيینه داری و توضیح حقایق جامعه ی خود انجام و در امر التیام زخم ها و تسکین دردها و رنج های بیکران مردم و میهن خود صادقانه آنطوریکه بایسته و شایسته است، ایفای خدمت نموده بتواند.
    گردانندگان فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستانی « فِفـتا » با گشایش این صفحه از کلیه خامه پردازان و دست اندرکاران عرصه ی فرهنگ و معرفت که کارهای خلاق و بی ریای آنها بی هیچ تردیدی موجب تداوم کار روشنگری شده و افشای حقایق را فراهم میسازد، مصرانه خواهان همکاری و مساعدت بوده و جداً معتقد به این امر است که گشایش باب تبادل افکار و ارايه ی نظرات در جهت توضیح و تبیین حقایق، امری است ضروری و متناسب با نیاز تفاهم و همدلی میان فرهنگیان و روشنگران صادق کشور، که نیازمند ورود دراین عرصه به دور از خویش باوری ها و پیش داوری های مغرضانه بوده و راه را برای رسیدن به وحدت فکری و عملی روشنفکران هموار و زمینه های رشد آگاهی و خود آگاهی مردم ما را شگوفاتر و مساعدتر میسازد.
    با درک و باور به همین نیازمندی، دست اندرکاران کار و فعالیت این کانون نوپا، یکبار دیگر از کلیه روشنفکران و نویسندگان و هنرمندان عرصه های مختلف و کافه ی مردم نیک اندیش و آزاده ی کشور، خصوصاً عناصر مرتبط به خانواده ی تورکان که شرایط طولانی و دشواری را در محرومیت و محکومیت بسر برده و امروز مجال ابراز حق و حقیقت را بدست آورده اند، مصرانه تقاضا مینمایند که در شگوفايی و بارآوری این صفحه ی دردها و رنج ها، صادقانه همکار شده و دین انسانی خود را در راستای تداوم مبارزه تا محو بیداد و نابرابری بجا آرند. تا باشد که کار مشترک و پیکار هدفمند و آگاهانه ی مردم ما ازاین گرداب هولناک زمان، استقامت های اساسی و مؤثر خود را پیدا و منتج به اختتام این شرایط ناهنجار زندگی برای همیش و به سود همه شود.
    نابرابری ملیتی و قومی بزرگترین عامل افتراق مردم یک جامعه ی کثیرالملیة در سرتاسر جهان است و امحای آن نیازمند مبارزه ی همه نیروهای عدالتخواه، صرفنظر از تعلقات قومی و ملیتی در پرتو درک مسئولیت های انسانی آنان میباشد، که تعمیم اندیشه ی همزیستی در نبود امتیازات ستمگرانه و حق ستیزانه از مجاری فرهنگی، منطقی ترین راه رسیدن بدان محسوب میشود. پس بیایید که همه باهم دراین مسیر همراه و همصدا شویم تا باشد که روزی جامعه ی فارغ از استبداد و نابرابری ها را برای فرزندان میهن خویش مهیا و شاهد زندگی همه در کنار هم و با قبول موجودیت همدیگر باشیم.
    به امید آن روز !

    zaterdag 13 september 2008

    بيوگرافی مختصر خانم فرشته ضيائی معاون فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان

    خانم فرشته ضيائی

    بيوگرافی مختصر خانم فرشته ضيائی معاون فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان

    1979 میلادی ییلی و جولای آیی گه جمال الدین ضیایی و بی بی جان ضیایی لر آیله سی ده ، مزار شریف شهریگه دنیا گه کیلدیم. قاضی ضیا الدین ضیا و حاجی مامور عبدالحکیم سرپلی لرنینگ نبیره سی بولیب بویوک بیر عایله بغریده اوسدیم. مزار شریف ده تجربوی لیسه نی بیتریب 1997 م گه طب فاکولته سینی اوقیماغ گه باشله دیم. 1998 م بهاری گه طالب لرنینگ باسیب کیلگنی اوچون عایله بیلن بیرلیکته اولکم دن ایریلدیم. 2001 م ییلی گه تخاردن بولگن شریف ارغون بیلن تورموش گه چغدیم. یولداش و آتیلا آتلری گه ایکی اوغلیمیز بار. 2003 م ییلی تورموش ارقداشیم بیلن بیرلیک ده سویدن اولکه سیگه کیلدیگ و حاضر هم شو اولکه ده یشیمن.

    1992 م ییلی اوزبیگچه و فارسچه تیللری گه شعر و قسقه داستان یازماغگه باشلدیم. بیر نیچه ادبی و فرهنگی انجمن لرگه عضو بولیب 1997 م ییلی طب فاکولته سیگه اوزبیگ یاشلر بیرلیگی ده فعالیت کورساتیب کوزگو (آیینه) جریده سینی آچتیک. شعرلریم افغانستان، تاجیکستان ، ایران، فرانسه و سویدن ده ایری گزیته لر و توپلم لر ده چاپ بولیب کیلگن اما بیر مجموعه گه چیغارمگن من.

    2004 م ییلی هزاره سویداش لرمیز بیلن بیرلیکده گوتنبرگ شهریده فرهنگی و اجتماعی فعالیت لرگه باشلب 2005م ییلی باشکان صفتی گه اوشبو درنک(انجمن) ده تنلندیم و اونلر چه سیمینار و ایغیلیش دی سازمان بیریب خاتین لر،باله لر و یاشلر نینگ قیین چیلیک لرینی چوزماغگه حرکت قیلدیگ. 2007 م ییلی نینگ سونی ده پناهنده لر اوچون سویدن بوییچه افغانستان ملتجع لرنی قورومه فدراسیونی ( فدراسیون حمایت از پناهجویان افغانستان در سویدن ) نی 5 درنک و ایریم یاردم سیور وطنداش لر بیلن بیرلیکته اورته گه کیتیریب باشکان(رییس) صفتی گه تنلندیم. باشقه سویدنی،تورکی، ایرانی و کوردی حزب لر و درنک لر بیلن ایش بیرلیگی قوروب ، کوپ عایله لر و ییگیت لرنی قانونی بیر شکل ده یاردم قیلیب اولکه دن چیغاریش لریگه مانع بولدیگ. بو اره ده سویدن ده گی بیر نیچه فرهنگی و اجتماعی ارگانیزیشن لرگه عضو بولیب کیلماغده من.

    حاضر سوسیولوژی بولیمیده اوقوچی . بونینگ یاننده اوز آنه تیلیم و تاریخیم دی چوقور راغ اورگنیب، تیل و ادبیات بوییچه فعالیت کورستماغ نیتی ده من. برچه یاش لردن ایستیمن که اوز آنه تیل لریگه اوقیماغ و یازماغ دی اورگنسینلر چونکه آته لر سوزی بار: هر تیل اوز ادبیاتی و هر ادبیات اوز تاریخی بیلن تیریگ قاله دی. بیلگی بیلن آیدین لنگن کوچ هیچ بیر قرانغه لیک ده باتمیدی. رحمت

    zondag 7 september 2008

    پيام فدراسيون « ففتا» به مناسبت انتخاب محترم انجنيراحمد شاه سرخابی

    پيام فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان “ففتا
    محترم انجنير احمد شاه سرخابی السلام و عليكم ،
    اجازه بدهيد به نمايندگی از هيأت رهبری ، اعضا و هواداران فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان بهترين و صميمانه ترين تبريكات و تمنيات خويش را به نسبت انتخاب شما در پست رهبری شورای عالی اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان به حضور شما ، اعضای رهبری و هواداران “حزب نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی “ تقديم نمايم .

    فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان درحاليكه معتقد به ضرورت وحدت عمل قشر پيشرو جامعه است ، انتخاب جناب شما را درين سمت يك قدم نيك نه تنها برای پيشبرد وظايف داخلی اين حزب ميشمارد بلكه در راستای تآمين روحيه همكاری دربين روشنفكران کشور کثيرالملۀ ما نيز مثبت ارزيابی مينمايد و اميدوار است تا انتخاب شما تآثيرات ارزنده را در پروسه تحكيم اتحاد روشنفكران همه مليتهای جامعه جنگ زده افغانستان داشته باشد .
    به اميد موفقيت های شما درين امر ميباشيم .

    از طرف داكتر همت فاريابی رئيس فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان “ففتا

    هفتم سپتمبر 2008 ميلادی

    dinsdag 2 september 2008

    اعلاميه فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان )ففتا(

    اعلامیۀ فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان ( ففـتا ) در رابطه با هجوم دوبار
    ناقلین درمناطق ماورای کوکچه (خواجه بهاوالدین، درقد و دشتی قلعه در ولایت تخار(

    سیاست های فاشیستی دولت در قبال مردم غیر پشتون افغانستان
    در حال تجدید و شکل گیری مجدد خود است

    تاریخ تکرار میشود و بی عدالتی های خونینی که سرتا پای تاریخ این کشور آغشته با کثافات ناشی از آنهاست و مردم ما هنوز هم در آتـش و دود برخاسته از آن میسوزند و کباب میشوند، دارند بی هیچ تغیيری درنحوۀ عملکردهای قبلی، با شدت و حدت بیشتر و آمادگی های همه جانبه تر، تکرار میشوند و بازهم مردم مظلوم تورک و تاجیک و هزاره در خانه و کاشانۀ خودها آماج حملات وحشیانۀ یک عده پشتون های پاکستانی از آنسوی خط دیورند که اصلاً رابطۀ شهروندی با کشور افغانستان نداشته و مالک دارايی هنگفت در قلمرو پاکستان میباشند و عده ای هم از پشتونهای شرق و جنوب کشور که با محافل حاکمۀ فاشیستی در افغانستان رابطۀ مستقیم دارند، تحت عناوین مختلف کوچی، ناقل و غیره قرار گرفته، جان و مال و ناموس آنها به یغما میرود.
    و یکبار دیگر تلاش های بی پردۀ محافل شئونیستی، به منظور پاکسازی مناطق شمال و غرب و مرکزی کشور از وجود مردم بومی و توزیع زمین های ایشان به پشتون های دو طرف خط دیورند با هدف ایجاد یک اکثریت مصنوعی پشتون ها و حفظ میراث حکومت داری در کشور جریان دارد.
    دراین رابطه ما بازهم شاهد بر پايی موجی از وثیقه سازی های هدفمندی هستیم که بمنظور مشروعیت بخشیدن به اعمال و کارکردهای جباران و ستمگاران گذشته در رابطه باغصب زمین مردم تورک و تاجیک و یا هزاره و توزيع آن به ناقلین پشتون از شرق و جنوب کشور که درآن سرحد رسمی و دولتی افغانستان هیچ مدار اعتبار نبوده و معیار حقوقی آنرا محض پشتون بودن تشکیل میدهد، به شدت در جریان است.
    درحالیکه کوچیها با تمسک به فرامین عبدالرحمان خانی، خانه و زمین و باغ این مردم مظلوم را بنام علفچر مورد تاراج قرار میدهند و دولت پوشالی کرزی علناً و عملاً از فجایع و جنایات آنها حمایت میکند، فعالیت های دیگری هم به منظور انسجام و اعزام دوباره و جابجايی پشتون های ناقلی که ترکیبی از پشتون های دو طرف خط دیورند است و در گذشته های دور با هجوم های پلان شده و غصب زمین مردم بومی با حمایۀ دولت های تیپ فاشیستی قبیلوی وقت در ولایات مختلف شمال، غرب و مرکزی کشور، خودها را مالک زمین ساخته بودند، در سطوح مختلف به شدت تمام تا سرحد جمع آوری اعانه های بزرگ در کشورهای غربی توسط پشتون ها و ارسال آنها در تقویت و حمایت این پروژه ادامه دارد.
    این ناقلین غاصب که در گذشته بعد از غصب و بدست آوردن زمین اکثراً آن زمین ها را به دهاقین بومی و مالکین اصلی آن زمین ها به اجاره داده و خود در پاکستان با رفاه و سعادت زندگی نموده و فقط سالی یکبار جهت بدست آوردن حق الاجاره به افغانستان سیاحت مینمودند. در طی سه دهۀ اخیر تحت تأثیر تحولات و انکشافات سیاسی نظامی و شیوع جنگها در کشور ما، رفت و آمد به افغانستان را کنار گذاشته و مصروف بهره برداری از کمکهای دول غربی و عربی به مهاجرین افغانستانی بازهم با استفادۀ سوء از نام افغانستانی بودن جعلی، سرگرم کار و بار در پاکستان بودند و حتی ما شاهد آن هستیم که یک عدۀ کثیری از آنها با استفاده از همین نام خودها را در دفاتر امور مهاجرت بین المللی ثبت نام و حق پناهندگی در کشورهای مختلف را هم بدست آورده اند.
    این چپاولگران غاصب، دراین اواخر یکبار دیگربا محاسبۀ زمینه های مساعد چپاول گری های خود در افغانستان، تحت رهبری و هدایت فاشیست های افغان ملتی که در مسند قدرت دولتی و شاه رگ اقتصادی کشور قرار دارند، و مسلماً زد و بندهای آشکار و پنهانی را هم با تیپ های مختلف استعمارگران از کشورهای مختلف همانند اجداد خودها به تصویب رسانیده اند، رو به افغانستان آورده و قصد احیأ و تداوم چپاولگری های گذشتۀ خودها را دارند.
    پشتون سالاران بی رحم و قدرت طلب صرف بخاطر دستیابی به قدرت و حفظ آن، همسان با گذشته ها، هم سرنوشت خلق مظلوم پشتون را به بازی میگیرند و از وجود ایشان در برابر دیگر مردم کشور استفادۀ نا مشروع و غیر انسانی مینمایند وهم غیرپشتون ها را با هجوم بر منافع مشروع و انسانی ایشان آماج دشمنی های بی امان خویش قرار میدهند. به اینترتیب ما میبینیم که پشتونیسم از شیوع جهل، فقر، و بیچارگی های دیگر مردم ما که محصول مستقیم تعمیل این سیاست در گذشته و تداوم آن تا امروز است، بازهم در جهت بیچاره ساختن و بخون کشیدن مردم به وسیلۀ همدیگر استفاده مینماید.
    اعزام ده ها خانوادۀ پشتون با ادعاهای مالکیت بر زمین و دارايی های مردم مناطق ماورای کوکچه در ولایت تخار و ترتیب اسناد و مدارک ملکیت و حمایۀ کلیه مراجع دولتی از جابجا سازی ایشان، یکبار دیگر خاطره های تلخ حوادث مربوط به دوره های زمامداری عبدالرحمان خان، نادر خان، امان الله خان، هاشم خان، داؤد خان، ظاهرخان، حفیظالله امین و تره کی و بالآخره طالبان را در خاطره ها زنده میسازد که همه و همه از هیچ کاری در جهت رسیدن به سیاست کامل پشتونیزه کردن تمام کشور و محو تدريجی و ابدی کلیه اقوام و ملیت های غیر پشتون، از هیچ گونه سعی و تلاشی خودداری ننمودند. و به این ترتیب جامعۀ ما را به کشتگاه زهرآلودترین دانه های خشم و نفاق باشندگان کشور برعلیه همدیگر تبدیل و سرنوشتی را که اکنون مردم ما با آن مواجه اند، برای آنها به ارمغان آوردند.
    بر خورد غیر مسئولانه و ساده انگارانه با این پدیدۀ شوم از جانب هر مرجع و محفلی که باشد بمثابۀ بازی با مقدرات و آزادی های مردم ما بوده و به جز از تشدید نفاق و تکمیل نفوذ بیگانگان در کشور ما ارمغانی ندارد که بازیگران این صحنۀ غصب و خیانت، تعصب و نفاق همه و همه آن دلقکان بیمایه ای اند که از رابطه با این وطن صرف یک نام و از پیوند با اجانب اسناد تابعیت کشورهای آنها را در بغل دارند. نام شان از افغانستان ولی مغز شان از انگلیس و امریکا و پاکستان و دیگر دشمنان آزادی و تمامیت ارضی و ارزشهای انسانی کشور و مردم ماست.
    هموطنان مظلوم و جفا کشیده!
    بیایید که راه مبارزه باهمی در برابر این بلای استعمار و استبداد را در یک فضای وحدت و همدلی جستجو و به عوض هجوم بالای خانه و کاشانۀ هموطن خود تحت تأثیر تلقینات بیگانه پرستان قدرت طلب و مزدور، برعلیه آنها متحد و زمینه را برای پیدایش چنان یک زندگی انسانی مهیا سازیم که درآن هیچ هموطن ما مجبور به ترک زادگاه خود به خاطر نان و زمین به جاهای دیگر نباشد و وطن زیبای ما با داشتن این همه ظرفیت های بالای اقتصادی با پیروی از سیاست های این وطن فروشان اجنبی پرست همچنان فقیر و بینوا باقی نمانده و راهی را که منجر به نجات مجموع مردم ما از چنگال این هیولای مصیبت و فقر و نفاق شود تدارک دیده بتوانیم.
    تاریخ بشر ثابت میسازد که، بی عدالتی و استبداد در هر دور و زمانی و در هر اجتماع و محیطی سرمنشأ و مادر همه بدبختی هاست. جامعۀ که در بساط آن ظلم رايج و ستمگاری جاری باشد، هیچگاهی نمیتواند به یک جامعۀ خوشبخت و مرفه تبدیل و سعادت واقعی برای افراد و خانواده های شامل آن اجتماع فراهم شود. عامل اساسی پیدایش و توسعۀ ستمگاری هم در کلیه جوامع بشری به چگونگی نظام های حاکم سیاسی و قوانین جاری کشورها رابطۀ مستقیم دارد. دولت های استبدادی و جدا از مردم و منافع آنها بزرگترین پدیدآورندگان روابط غیرعادلانه در جوامع و در نتیجه پرورش دهندگان روابط ناسالم انسانی در میان توده های مردم با اساس قراردادن معیارهای غیر منطقی و برعکس با منافع زندگی باهمی و طولانی مدت مردم ساکن هر سرزمین بوده و همیشه ریشه های رویندۀ نفاق و تقابل را در تطابق با منافع حاکمیت ها در میان مردم با عناوین و اشکال مختلف مورد آبیاری دايمی قرارمیدهند.
    تجارب تلخ و خونین استیلای حاکمیت های قبیله سالار و عظمت طلب در کشور ما که، با پیدایش حاکمیت تک ملیتی عنصر پشتون و ادعای تعلق این سرزمین به پشتونها و تبدیل نام کشور به افغانستان رابطۀ مستقیم دارد، در طول سده های اخیر و خصوصاً درنیمۀ دوم قرن بیستم، بازگو کنندۀ پیدایش و تداوم وحشیانه ترین نوع بی عدالتی و مناسبات ظالمانه در تاریخ در میان باشندگان مختلف این سرزمین است که به اشکال مختلف از جانب محافل حاکمۀ قبایلی با استعمال خلق پشتون در برابر دیگر ساکنین کشور و غصب دارايی و سرزمین آنها یکجا با محروم سازی از زبان و فرهنگ و اشتراک در حیات سیاسی مملکت عملی گردیده است.
    در نتیجۀ تعمیل و تداوم این سیاست های غیر اخلاقی و غیر انسانی توأم با تفکیک و تفاوت، تبعیض و تعصب در رابطه با اعطای امتیازات و تحمیل مکلفیت ها در بین باشندگان کشور ما بر مبنای تعلقات پشتون وغیر پشتون بودن در کنار صدها بدبختی دیگر، بوجود آمدن مناسبات غیر عادلانۀ ارضی میان باشندگان پشتون وغیر پشتون در مناطق غیر پشتون نشین شمال، غرب و مرکزی کشور بر مبنای غصب و مصادرۀ زمین از باشندگان بومی و توزیع آنها به ناقلین پشتون است که در پسآیند تعمیل این سیاست های غیرعادلانه عدۀ کثیری از مردمان بومی الا صل از خانه، باغ و زمین های دست داشتۀ خودها محروم و به نقاط دور وغیر مزروعی با جبر و اکراه، حیله و نیرنگ رانده میشوند.
    به این ترتیب در کشور افغانستان اعمال ستم ملی در برابر اقوام و ملیت های غیر پشتون به یک سیاست دوامدار رسمی و دولتی مبدل شده و محافل حاکمۀ کشور با اعزام روز افزون قبایل پشتون و کوچی ها به مناطق فوق الذکر یک شیوۀ بلاانقطاع و سیستماتیک پشتونیزه کردن سرتاسر کشور و پاک سازی اقوام و ملیت های دیگر را در معرض اجرا قرار میدهند که در نتیجۀ آن هزاران خانودۀ غیر پشتون از خانه و کاشانۀ خود آواره و در عوض هزاران خانوادۀ پشتون در خانه و مسکن به میراث رسیده از آباء و اجداد آنها جابجا میشوند.
    این یک واقعیت درد ناکی است که چون زخم ناسوری در روح و روان مردم غیر پشتون افغانستان اثر نموده و ما نتایج شوم آن را در شکل گیری روز افزون اختلافات در بین ساکنین این سرزمین و ترویج خود بیش بینی های قومی و قبیلوی میتوانیم شاهد باشیم.
    در هر دور و زمانی، اقشار و لایه های روشنفکری کشور و مردم مظلوم و آسیب دیدۀ غیر پشتون تلاش داشتند که با استفاده از شیوه ها و امکانات موجود در برابر این مناسبات وحشیانه و غیر انسانی که ثمرۀ آن غیر از ایجاد نفاق و نفرت در بین باشندگان کشور ما هیچ پیآمدی نداشت، قد علم نموده و امیدوار به آن باشند که روزی با فروریختن بساط این مناسبات غیر انسانی در رابطه با باشندگان کشور واحد زمینه های حقیقی تأمین عدالت اجتماعی و احیای حقوق از دست رفتۀ مظلومین مهیا شود که بدبختانه هرگزهم چنین نشد و عاملین سیاست های پشتونیستی در هر دور و زمانی با توسل به نیرنگ های مختلف به کمک نمایندگان راست و چپ مکتب پشتون سالاری در جامعه، راه گسترش پشتونیزه کردن کشور و فریب توده های مظلوم غیر پشتون را دستیاب و مورد استفاده قرار داده اند که در نتیجۀ آن هر تحولی که در کشور ما رونما گردیده، بنا به عدم صداقت نمایندگان عظمت طلبی و برتری جويی پشتون و دنباله روی کورکورانۀ عدۀ از مدعیان روشنفکری غیر پشتون و معامله گری های افراد و لایه های فرصت طلب و معامله گر در متن آن با سرخوردگی و عدم موفقیت روبرو و در پیآمد کار جامعه را با معضلات و پرابلم های بیشتر از پیش در یک حالت ناامیدی بحال خود رها و منتظر عملی شدن تجارب مدعیان جدید قدرت باقی گذاشته اند که دنبالۀ آن تا امروز هم ادامه دارد و امروز کشور ما یکبار دیگر در معرض هجوم بی رحمانه ترین و بی شرمانه ترین شکل هجوم پشتونیزم تحت نام قانون و دیموکراسی با حمایۀ حلقات و محافل وابسته به استعمار نوین و اشغالگران تاجر جنگ و ویرانی تحت نام دیموکراسی قرار دارد. و بازهم ما میبینیم که اگر از یک طرف کوچی های تا دندان مسلح با حمایۀ همزمان دولت و طالبان بالای مناطق مسکونی ومزروعی هزاره ها و دیگر اقوام و ملیت های غیر پشتون در مناطق مختلف کشور خصوصاً مناطق مرکزی و شمال کشور به حمله و هجوم فرستاده میشوند، از طرف دیگر درحالیکه کلیه وسایل جعل و سندسازی وسیعاً فعال گردیده و همه ادارات دولتی زیر نظارت و کنترول نمایندگان پشتونیزم که نسبت به گذشته به مراتب ماهرتر و بی حیاترهم شده، قرار دارد. با ترتیب اسناد جعلی ملکیت از دور حاکمیت زمامداران گذشته از عبدالرحمان خان تا دوره های ظاهرخان، داود خان، تره کی، امین و طالبان به شکل دسته جمعی به صفحات شمال و دیگر مناطق کشور گسیل میشوند.
    تا به این ترتیب هم کشتارهای وحشیانۀ اشغالگران حامی عظمت طلبان پشتون را در مناطق جنوب و شرق کشور زیر پوشش قرارداده و ذهنیت پشتون ها را از مسألۀ مبارزه برعلیه اشغالگران قاتل و بیرحم در کشور که با تسلیح و تجهیز، هم طالب و القاعده و هم دولت پوشالی پشتونسالاران کنونی، خلق پشتون را با قرار دادن در بین دو سنگ آسیا خورد و خمیر میسازد منحرف نماید و از طرفی هم همانند گذشته ها پشتون ها را در برابر دیگر اقوام و ملیت های ساکن سرزمین ما استعمال نموده و به اصطلاح در خیمه شب بازی های انتخاباتی ریاست جمهوری آینده در کشور مورد استفاده قرار دهند.
    مسألۀ اعزام دسته جمعی و هجومی خانواده های پشتون به مناطق درقد، سرای سنگ، خواجه بهاوالدین و دیگر مناطق مأورای کوکچه یک بار دیگر و بعد مدت های مدید، نشانۀ اوجگیری دور جدید تهاجم پشتون ها به اراضی غیر پشتون هاست که در یک همآهنگی کامل در عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زبانی و مذهبی جامۀ عمل میپوشد که اگر در برابر آنها آگاهانه و یکپارچه قیام و جوابگويی از جانب مجموع اقوام و ملیت های محکوم میهن ما در سرتاسر کشور بصورت منظم و دقیق صورت نگیرد و جلو این زورگويی ها با یک برخورد شجاعانه و عاملانۀ منطقی گرفته نشود، ما یقین کامل داریم که دامنۀ این تهاجمات هیچ کسی را در هیچ گوشه ای راحت نخواهد گذاشت و پشتونیسم لگام گسیخته طبق بر نامۀ خود تا محو کامل کلیه اقوام و ملیت های غیر پشتون اعم از هزاره، ازبیک، تاجیک، ترکمن، پشه ای، بلوچ، نورستانی،ایماق و غیره پیش خواهد رفت و به این ترتیب راه را برای ادامۀ حاکمیت های تک ملیتی برای همیش هموار خواهد ساخت که این اوج فاجعه و کمال انحراف در مسیر رسیدن به یک مناسبات عادلانه و دیموکراتيک در کشور ماست.
    دیموکراسی و عدالت اجتماعی با تداوم تبعیض و تعصب و پامال سازی حقوق یک عده توسط عدۀ دیگر هرگز تحقق پیدا نمیکند و تأمین حقوق شهروندی متکی به معیارهای قانونی و عادلانه برای همه و محترم شمردن حق مالکیت مردم بر دارايی ها و اعتبارات مادی و معنوی آنها یگانه راه تأمین برادری و برابری در کشور است و تلاش در جهت ایجاد چنین یک مناسبات عادلانۀ انسانی وظیفۀ تأخیرنا پذیر کلیه داعیان دفاع از حق و عدالت و لایه های مظلومی دراین جامعه است که تاریخ شاهد بی مدعای مظلومیت و محکومیت آنها در ادوار مختلف بوده.
    بیائید که همه باهم دراین راه مبارزۀ مشترک نمائیم تا باشد که پدیدۀ شوم تبعیض و تعصب را که سرمنشأ کلیه انواع بی عدالتی ها و بدبختی ها در کشور ما ميباشد، از ریشه نابود سازیم .
    به امید اتحاد و همبستگی صادقانه و صمیمانۀ همه دراین راه
    شورای رهبری فدراسیون فرهنگی
    تورکان افغانستان (فـفــتا)
     
  • بازگشت به صفحه اصلی