تقديم به جوانان تورك افغانستان
سروده شاعر توانای كشوراحمد ولی “ولی زاده” از شهر مونشن آلمان به مناسبت قورلتای بزرگ فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان
زخوابی كه غفلت بَرد مرگ خواب ***** چنين خواب تاكی شده است آفتاب
به پا شو كه تركان چابك سوار ***** فشرده به اوراق تاريخ ، كار
ز ايران بسی قصه داری به گوش ***** ز توران شنو تا بَرد عقل هوش
شنيدی چو كوشانيان دلير ***** زباختر بجُنبيد جهان گشت چهر
ز سيستان و زابل تا گندهار ***** نه كابل گذاشت و نی نوبهار
به انصاف وعدل برجهان چهر گشت ***** ز ايشان بسی داستان سرگذشت
ز ضعت گشودند دفتر ديگری ***** هنر ها فراوان نما هر دری
زيفتل همان نسل تورانيان ***** بسی يادگاری بماند در جهان
رَقم زد به تاريخ ساز دگر ***** فروزان چو اختر درخشان قمر
بيافشرد بر نقش پای كهنی ***** چو كوشان نمود هرچه بينی چمنی
پس از آن ز شاهان كابل زمين ***** درخشان به تاريخ همچون نگين
زارغون واورخون بماند نيك نام ***** زگردون نخورد كس آن جام كام
شكوه تگين برتو سازم عيان ***** زشاهان غزنه يكی دو بيان
سبك آن تگين چون چدی پير مرد ***** پسر را سزاوار آن تاج كرد
پسر يل محمود گيتی گشای ***** به هند وبه ايران فشرد نقش پای
نمود فارس را ضم خاور زمين ***** بروفت شك و رضداد آمد يقين
به غزنی بماند نام ام البلاد ***** بسی گشته آباد هر سوی بلاد
ز تيمور كورگان جهانگشايی ***** ترا فكر روشن شود رهنمايی
ز چاچ و سمرقند تا مرز چين ***** زهند و ايران برداشت كين
به همت همان سنگ خاراست موم ***** نه ارمن گذاشت ونه آذرُ نه روم
ز بابر همان مرد دانش پژوه ***** دلاور به جنگ هيچ نآمد ستو ه
كه بودی همان مرد تيغ و قلم ***** به هند و به كابل درخشان عَلم
بسی شاه شاهان زرين كمر ***** ز توران گذشت هرچه دانی ثمر
به شعر و ادب نيز بر آسمان ***** گرفته مقامی هر يك مهان
به پارسی بداد تاج گوهر نشان ***** همان ترك توران فرخ نشان
ز مولای رومی يك مرد نام ***** تصوف به اشعار او گشت تما م
ز بيدل همان مرد اعجاز گوی ***** زعرفان طورش گل نازبوی
كليدی زپنج گنج يابی به رنج ***** نظامی دهد مر ترا نيك سنج
اديب وسخنور نوايی وزير ***** به شير و شكر شعر دارد دبير
ز تبريز رايحهء مشك ريز ***** زصائب شد آن مُلك ، ولا به خيز
يكی مرد دانش بود آفتاب ***** درخشد ظهيرالدين از فارياب
ز توران به تو اندكی روشنی ***** همان پنبه در گوش را بركنی
ز صد ها سخن گفته آمد يكی ***** به دانش گرای خود شناس اندكی
اين شعر به تاريخ هژدهم ماه می 2008 ميلادی در شهر مونشن آلمان توسط شاعر توانای كشور محترم احمد ولی “ولی زاده” به مناسبت قورلتای بزرگ توركان افغانستان سروده شده است كه اداره فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان قدردانی خود را ازين شاعر جوان ابراز نموده وبخاطر ازينكه نسبت بعضی مشكلات ، در نشر اين شعر تآخير به عمل آمد معذرت خود را به خدمت جناب ولی زاده صاحب تقديم ميدارد .
ازطرف اداره فدراسيون
سروده شاعر توانای كشوراحمد ولی “ولی زاده” از شهر مونشن آلمان به مناسبت قورلتای بزرگ فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان
زخوابی كه غفلت بَرد مرگ خواب ***** چنين خواب تاكی شده است آفتاب
به پا شو كه تركان چابك سوار ***** فشرده به اوراق تاريخ ، كار
ز ايران بسی قصه داری به گوش ***** ز توران شنو تا بَرد عقل هوش
شنيدی چو كوشانيان دلير ***** زباختر بجُنبيد جهان گشت چهر
ز سيستان و زابل تا گندهار ***** نه كابل گذاشت و نی نوبهار
به انصاف وعدل برجهان چهر گشت ***** ز ايشان بسی داستان سرگذشت
ز ضعت گشودند دفتر ديگری ***** هنر ها فراوان نما هر دری
زيفتل همان نسل تورانيان ***** بسی يادگاری بماند در جهان
رَقم زد به تاريخ ساز دگر ***** فروزان چو اختر درخشان قمر
بيافشرد بر نقش پای كهنی ***** چو كوشان نمود هرچه بينی چمنی
پس از آن ز شاهان كابل زمين ***** درخشان به تاريخ همچون نگين
زارغون واورخون بماند نيك نام ***** زگردون نخورد كس آن جام كام
شكوه تگين برتو سازم عيان ***** زشاهان غزنه يكی دو بيان
سبك آن تگين چون چدی پير مرد ***** پسر را سزاوار آن تاج كرد
پسر يل محمود گيتی گشای ***** به هند وبه ايران فشرد نقش پای
نمود فارس را ضم خاور زمين ***** بروفت شك و رضداد آمد يقين
به غزنی بماند نام ام البلاد ***** بسی گشته آباد هر سوی بلاد
ز تيمور كورگان جهانگشايی ***** ترا فكر روشن شود رهنمايی
ز چاچ و سمرقند تا مرز چين ***** زهند و ايران برداشت كين
به همت همان سنگ خاراست موم ***** نه ارمن گذاشت ونه آذرُ نه روم
ز بابر همان مرد دانش پژوه ***** دلاور به جنگ هيچ نآمد ستو ه
كه بودی همان مرد تيغ و قلم ***** به هند و به كابل درخشان عَلم
بسی شاه شاهان زرين كمر ***** ز توران گذشت هرچه دانی ثمر
به شعر و ادب نيز بر آسمان ***** گرفته مقامی هر يك مهان
به پارسی بداد تاج گوهر نشان ***** همان ترك توران فرخ نشان
ز مولای رومی يك مرد نام ***** تصوف به اشعار او گشت تما م
ز بيدل همان مرد اعجاز گوی ***** زعرفان طورش گل نازبوی
كليدی زپنج گنج يابی به رنج ***** نظامی دهد مر ترا نيك سنج
اديب وسخنور نوايی وزير ***** به شير و شكر شعر دارد دبير
ز تبريز رايحهء مشك ريز ***** زصائب شد آن مُلك ، ولا به خيز
يكی مرد دانش بود آفتاب ***** درخشد ظهيرالدين از فارياب
ز توران به تو اندكی روشنی ***** همان پنبه در گوش را بركنی
ز صد ها سخن گفته آمد يكی ***** به دانش گرای خود شناس اندكی
اين شعر به تاريخ هژدهم ماه می 2008 ميلادی در شهر مونشن آلمان توسط شاعر توانای كشور محترم احمد ولی “ولی زاده” به مناسبت قورلتای بزرگ توركان افغانستان سروده شده است كه اداره فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان قدردانی خود را ازين شاعر جوان ابراز نموده وبخاطر ازينكه نسبت بعضی مشكلات ، در نشر اين شعر تآخير به عمل آمد معذرت خود را به خدمت جناب ولی زاده صاحب تقديم ميدارد .
ازطرف اداره فدراسيون
Geen opmerkingen:
Een reactie posten