نامۀ سرکشادۀ فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان عنوانی محترم باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا در رابطه با توهم کشتار جمعی طالبان در شمال افغانستان
هفدهم جولای سال2009 میلادی
جلالتمآب بارک اوباما رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا !
هشت سال ازسقوط نظام فاشیستی طالبان والقاعده در افغانستان سپری میشود ومردم بدبخت و به خون آغوشته افغانستان طی این مدت طولانی همواره امیدوار بودند که با سرنگونی این نظام تمدن ستیز وقرون بربریت، مسیر رهیابی بسوی جامعه انسانی و عاری از خشونت با همکاری نیروهای حامی دموکراسی و حقوق بشر جامعه جهانی، یکجا با نیروهای معتقد به حق وعدالت واقعی در افغانستان هموار گردیده و امکانات تعیین سرنوشت ایشان بواسطۀ خود آنها و با درنظرداشت ترکیب ملی و اجتماعی کشور، متکی به حقایق و واقعیت های دیروز و امروز جامعه بلاکشیده افغانستان مهیا خواهد شد.
اما با کمال یأس، مردم افغانستان و جامعۀ جهانی شاهد آن اند که، از همان نخستین لحظات سقوط طالبان تا امروز فضای کشور ما و منطقه، آگنده ازنوعی بازی های مرموز سیاسی نظامی متحدالشکل و رشد یابندۀ سیستماتیک میباشد و محتوای اصلی این بازی ها را استحالۀ اعتماد و باور مردم نسبت به دموکراسی و دگرگون سازی حیات جامعه از طریق بازی نامقدس با مفاهیم و ارزش های دموکراسی و دیگرمفاهیم عالی انسانی در سیا ست و دین تشکیل میدهد که مسلماً هدف عمده و اساسی این بازی ها را جلوگیری ازسقوط تمام عیار و کامل طالبان و القاعده که اتحاد تنگاتنگی با مافیای مواد مخدر، تروریسم بین المللی وپاسداران نظام های فاسد قبایلی در کشور ما دارند، یکجا با حفظ مناسبات قبیلوی ونظام سیاسی تک ملیتی به نفع قبایل حاکم سنتی در افغانستان تشکیل میدهد.
طوریکه واضحاً دیده میشود، نقش اساسی این بازی ها هم عمدتاً بدوش گردانندگان نظام دولتی حاکم در افغانستان تحت زعامت افغان نازی ها { افغان ملتی ها } و دیگر نمایندگان قبیله سالاری و حافظ مناسبات تک ملیتی سنتی در کشور قرار دارد که در سطح ملی و بین المللی به شیوه های گوناگون نقش آفرینی نموده و کشور را از رسیدن به صلح وسعادت حقیقی بازداری، و کلیه مسیر تفاهم و وفاق ملی از طریق تأمین برادری وبرابری در بین تمام باشندگان افغانستان در یک نظام قانونمند وعادلانه را، تا آنجا که مقدور است ریشه زنی مینمایند.
ما میبینیم که در نتیجۀ اغواگری و تقلی بی پرده وهدفمند این بازیگران مغرض، در همسوئی با حلقات معین بین المللی نه تنها جنگ و خونریزی طی این هشت سال مملو از امید ها، کاهش نیافت، بلکه نا گفتنی ترین بدبختی ها چون افزایش فساد اداری، رشد سیستماتیک ترور و آدم کشی، بلند رفتن سطح بذر وقاچاق مواد مخدر، بالا رفتن میزان نابرابری ها در بین اقوام و ملیتهای ساکن کشور، افزایش فقر وتفاوت های فاحش درسطح زندگی مردم، بیکاری، جنگ، بد امنی وغیره به میزان سرسام آوری بالا میرود. و بالآخره امروز ما شاهد آنیم که در نتیجه پالیسی گمراه کننده گردانندگان امور مملکت، این طا لب شکست خورده یکجا با نیروهای القاعده در افغانستان و منطقه تشکلات سیاسی و نظامی خود را بازیابی نموده و رهبران آنها چون ملا عمر و گلب الدین حکمتیار و امثالهم که تا دیروز شامل لست سیاه و منسوب به رهبری تروریسم بین المللی بودند، اما امروز تحت عناوین مختلف از لست سیا حذف و به مذاکرۀ تقسیم قدرت دعوت میشوند. اما برعکس مردمیکه دیروز برعلیه طالب و القاعده یکجا با نیروهای بین المللی ضد تروریسم در افغانستان سنگر به سنگر جنگیده و جانهای شیرین فرزندان خود را قربانی دفاع از حق وعدالت نموده بودند، متهم به ارتکاب جنایات جنگی گردیده وتلاش میگردد تا کشتار های دسته جمعی طالبان بدوش آنها آویخته شود که این یکی از شاهکارهای سیاه کارگاه های بیداد گری و استبداد درجهان و کشورماست که قاتلین وجنایتکاران اصلی در موقف مظلومین قا بل ترحم قرار گرفته ومدافعین حق وآزادی در برابر آنها مجرم وجنایتکار تعریف میگردد.
بدینترتیب دیده میشود که سرنوشت مجموع مردم کشور، بالخاصه اقوام و ملیت های محکوم افغانستان یکبار دیگر در حال فرو رفتن در باطلاقی از بدبختی ها و سیه روزی های بجا مانده از زمانه های دور تا امروز با اشکال و شیوه های جدید قرار دارد که تحمیل و تعمیل این فاجعه که چندان بعید هم به نظر نمیرسد، مسلماً لکۀ ننگی خواهد بود به دامن هر آنچه دموکراسی و حمایت از مدنیت و حقوق بشر در جهان نام دارد.
جناب رئیس جمهور !
شما که به عنوان شخص اول قدرتمندترین کشور جهان یعنی ایالات متحدۀ امریکا، از کلیه واقعیت های مربوط به افغانستان آگاهی کامل دارید و در جریان مبارزات انتخاباتی خویش بارها این شناخت و معلومات دقیق خویش را از واقعیت های مرتبط با افغانستان و کشور های منطقه تبارز داده و وعده سپرده بودید که در صورت پیروزی، جنگ با طالب و القاعده را با محو دایمی لانه های آنها درهر دو طرف خط مرزی افغانستان و پاکستان و پاکسازی دولت افغانستان از وجود نمایندگان بالقوۀ دهشت افگنان قرون وسطائی که در عمق این دولت جا گرفته به پایان برده و برای نجات مردم مظلوم افغانستان ازچنگا ل این هیولای وحشت وبربریت کمک های همه جانبه خواهید نمود، و این اظهارات شما مایۀ بسی امیدواری ها در بین مردم رنجدیدۀ افغانستان وسایر مردم جهان گردیده بود، اما امروز معلوم نیست که روی کدام محاسبه، لبۀ تیز شمشیر سیاست را همانند دیگر سیاستمداران سلف خود یکباره از ستمگران به سوی ستمکشان و مظلومینی که انتظارات زیادی در جهت رسیدن به حق و حقوق انسانی خود از شما منحیث یک شخصیت برخاسته از متن محرومترین لایه های اجتماعی جامعۀ امریکا یعنی سیاه پوستان داشتند، گردانیده و کسانی را که یکجا و همآهنگ با نیروهای ائتلاف ضد تروریسم برعلیه این جاهلان تاریخ جنگیده بودند هدف قرار میدهید؟ و توجیه منطقی شما و دیگر سیاستمداران دولت شما از بکارگیری این روش وارونه که رزمندگان راه آزادی وعدالت را متهم به ارتکاب جنایت جنگی نموده و این گرگان درنده خو را که تا امروز هم بی محابا آدم میکشند و سر میبرند و سرهای بریدۀ انسانهای بیگناه را دوباره بالای فامیل ها و اقارب ایشان میفروشند، مظلوم ارزیابی مینمایید، چیست !؟
کدام وجدان بیدار انسانی در جهانیکه ما امروز در آن به سر میبریم، قادر به فراموش کردن جنایات این نمایندگان وحشت و بربریت است که با شعارهای مخالفت آشکار با کلیه مظاهر تمدن و انسا نیت وارد معرکه گردیده وسرتاسر کشور ما را به زندان عقاید خرافی وغیر انسانی خود تبدیل نموده بودند.
چه کسی میتواند منکر سیاست های زمین سوخته و پاکسازی های وحشیانۀ قومی این آدمکشان در افغانستان باشد که با قتل عام مردم تلاش نمودند تا مناطق مرکزی و شمال کشور را از وجود هزاره، اوزبیگ، تاجیک وغیرۀ ساکنین بومی آن پاک نمایند و طی دوران حاکمیت طالبان بالای این مناطق، بدون کوچکترین ترحم زن ومرد، پیر وجوان وحتی حیوانات اهلی چون سگ و پشک را هم امان نداده و یکسان از دم تیغ کشیدند و در عقب خود، جز باغستان های سوخته و ویران شده و خانه های با خاک یکسان شده چیز دیگری را نگذاشتند.
جناب رئیس جمهور !
اگر شما در جستجوی دریافت حقیقت هستید، لطفاً از مراجع امنیتی و اطلاعاتی خود نه تنها معلومات کشته شدگان آخرین جنگ طالبان در شمال کشور را، بلکه مجموع جنایات مربوط به دوران سیاه حاکمیت این نیروهای فاشیستی را که ترکیبی از انحصارطلبان راست و چپ، نیکتائی دار و بی نیکتائی قبایل حاکم را شامل میشود طی سی سال اخیر مطالبه نمائید.
اگر واقعاً خواهان پیگیری حقایق در رابطه با جنایات انجام یافته درین کشور ویرانه هستید، عاملین کشتار دسته جمعی در مناطق شمال کابل، شهر هرات، قیصار، میمنه، شبرغان، تخار، سمنگان، بغلان، قندوز، سرپل، بادغیس، غور، مزارشریف، بامیان، ارزگان، غزنه، کابل و دیگر مناطق کشور را پیگیری نمایید.
بازهم اگر میخواهید جنایتکاران را بشناسید از هویت نابود کنندگان مجسمه های بودا در بامیان جویا شوید وکسانی را که مکاتب و مدارس را به طویله خانه برای نگهداری اسپ های خود تبدیل کردند و کتب کتابخانه های دانشگاه کابل وکتابخانۀ عامه و دیگر مراکز علمی و فرهنگی مملکت را به آتش کشیدند جویا شوید.
بالاخره اگر به هیچ یک ازین اعمال و جنایات انجام شده اعتنائی ندارید، لطفاً به ضجه و ناله های مادر اجمل نقشبندی و سر بریده وتن بی سر او وده های دیگری که همه روزه به وحشی ترین شیوه ها که تاریخ بشریت، مانند آنرا سراغ ندارد، به قتل میرسند توجه نموده و داوری نمایید.
وبازهم به چهرۀ مظلوم زن افغانستانی نگاه کنید که از شنیدن نام طالب چگونه چون بید میلرزد وشلاق طالبی وتجاوز به عفت مادری و زن بودن اوبزرگترین فاجعۀ تاریخ است.
محترم رئیس جمهور !
تصمیم اخیر شما در رابطه با بررسی موضوع کشته شدگان طالب در جریان جنگ های مناطق شمال افغانستان، در ذهن هر فرد حقیقت بین کشور این سوال را مطرح میکند که گویا شما خدای ناخواسته موضوع را غلط کرده و به جای ظالم، مظلوم رامیخواهید محاکمه کنید ویا هم بجای دزد صاحب خانه را !!! در غیر آن، شما وهر فرد واقعیت یاب دیگر باییست به چگونگی عمق و پهنای مسایل، با درنظرداشت پسمنظر تاریخی، سیاسی واجتماعی قضایا، وارد بحث گردیده و باییست نیک دریابید که این آقایان طالب در کجا و چگونه به قتل رسیده اند ؟ آیا این مردم اوزبیگ، تاجیک، هزاره وغیره اقوام این مناطق بالای خانه و شهر طالبان در جنوب و شرق حمله نموده و آنها را به قتل رسانیده اند ویا هم در اثنای جنگ رویارویی به خاطر دفاع از شهر و خانۀ و کاشانه خود و جلوگیری از تکرار فجایع توسط طالبان در شمال کشور به قتل رسیدند؟ درحالیکه ائتلاف شمال در آخرین روزهای سقوط طالبان در شمال مملکت نیز متحمل تلفات جانی بیشمار گردید.
وبازهم اسناد و شواهد انکار ناپذیر وجود دارد که عده یی از طالب ها بعداز اسارت و شورشی که در قلعۀ جنگی در شهر مزارشریف برپا کرده و تا پای جان از تسلیم شدن ابا ورزیدند و مقاومت آنها باعث تلفات جانی نیروهای ائتلاف شمال گردید، بناً این شورش با عملیات مشترک نیروهای بین المللی و افغانستانی تحت قومانده نیروهای امریکائی و توسط بمباردمان طیارات بی ۵۲ به قتل رسیدند، نه در زندانها.
پس اگر قرار باشد که نیروهای رزمندۀ افغانستانی برعلیه یورش طالبان مجرم باشند، نیروهای همسنگر بین المللی ایشان درین قضیه بیشتر مجرم اند.
با درنظرداشت آنچه فوقاً بیان گردید، فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان به نمایندگی از خلقهای محروم و جفا کشیدۀ جمعیت چندین ملیونی تورک افغانستان که میزان محرومیت های گذشته و حال ایشان کمتر از محرومیت و مظلومیت سیاه پوستان امریکا در گذشته های نه چندان دور در کشور شما نمیباشد وهنوز هم نابرابری در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همچون هیولای وحشتناکی حیات روزمرۀ ایشان را در اسارت خود کشیده و از داشتن حقوق مساوی مادی و معنوی با دیگران محروم نموده است، وظیفۀ تأخیر نا پذیر خود میداند که فریاد مظلومیت این خلق ستمدیده را به گوش شما وکافۀ بشریت عدالت خواه رسانیده، خواهان عطف توجه جدی به حقایق جامعۀ افغانستان و حقوق اقوام وملیت های تحت استبداد درین کشور سازد. تا باشد که در روشنائی این حقایق، جناب شما متوجه اصل قضایا گردیده و از افتادن به دام تزویر فاشیسم عظمت طلب افغان نازی {افغان ملتی} که با استفاده از سلطۀ دوصد ساله در حاکمیت، امکانات و تجربه وسیعی در جهت به بازی گرفتن اذهان جامعۀ جهانی دارند و تمام مراجع دیپلوماتیک افغانستان عمیقاً توسط ایشان اشغال گردیده و همه چیز را در انظار جامعه جهانی وارونه تصویر میدهند، شما را بر حذر داشته واز تکرار اشتباهات زمامداران گذشتۀ امریکا شما راهوشدار باش دهد.
فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان به شما یاد آور میشود که اتخاذ این چنین روش های دور از واقعیت نه تنها هیچ نوع کمکی را به تأمین صلح و ثبات در افغانستان و دیگر کشور های منطقه کرده نمیتواند، بلکه برخلاف تصورات غلطی که از جانب نمایندگان مقتدر فاشیسم قبیله گرائی به شما القأ گردیده است، موجبات افزایش جنگ و خشونت و خصومت های بین القومی گردیده و بحران افغانستان را عمیق تر خواهد نمود.
ما معتقد هستیم که تحقق دموکراسی واقعی در کشور ما که برخاسته از اراده و نیاز حقیقی مردم ما باشد، راه را برای تأمین صلح و ثبات درین منطقۀ مهیا میسازد، درصورتیکه مدعیان پاسداری از دموکراسی در جهان به بزرگران تخم نفاق، فاشیسم ومناسبات منحط قبیله سالاری در کشور ما مبدل نشوند.
به آرزوی عطف توجه جناب شما به حقایق جامعۀ افغانستان و احتراز از ذهنیگری و توهم در رابطه با چگونگی قضایای جاری در افغانستان، با عدم تأ ثیر پذیری از مشوره های مغرضانۀ هواداران نظام تک ملیتی در افغانستان که در کنار شما واعضای دولت شما جا گرفته اند !!!.
موفقیت شما در امر بزرگ رهبری دولت ایالت متحدۀ امریکا و یاری رساندن به صلح و ثبات و تأمین دموکراسی واقعی در جهان منجمله کشور ما آرزوی همیشگی ماست.
هیئت رهبری فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان (ففتا)
اروپا 16جولای 2009
هفدهم جولای سال2009 میلادی
جلالتمآب بارک اوباما رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا !
هشت سال ازسقوط نظام فاشیستی طالبان والقاعده در افغانستان سپری میشود ومردم بدبخت و به خون آغوشته افغانستان طی این مدت طولانی همواره امیدوار بودند که با سرنگونی این نظام تمدن ستیز وقرون بربریت، مسیر رهیابی بسوی جامعه انسانی و عاری از خشونت با همکاری نیروهای حامی دموکراسی و حقوق بشر جامعه جهانی، یکجا با نیروهای معتقد به حق وعدالت واقعی در افغانستان هموار گردیده و امکانات تعیین سرنوشت ایشان بواسطۀ خود آنها و با درنظرداشت ترکیب ملی و اجتماعی کشور، متکی به حقایق و واقعیت های دیروز و امروز جامعه بلاکشیده افغانستان مهیا خواهد شد.
اما با کمال یأس، مردم افغانستان و جامعۀ جهانی شاهد آن اند که، از همان نخستین لحظات سقوط طالبان تا امروز فضای کشور ما و منطقه، آگنده ازنوعی بازی های مرموز سیاسی نظامی متحدالشکل و رشد یابندۀ سیستماتیک میباشد و محتوای اصلی این بازی ها را استحالۀ اعتماد و باور مردم نسبت به دموکراسی و دگرگون سازی حیات جامعه از طریق بازی نامقدس با مفاهیم و ارزش های دموکراسی و دیگرمفاهیم عالی انسانی در سیا ست و دین تشکیل میدهد که مسلماً هدف عمده و اساسی این بازی ها را جلوگیری ازسقوط تمام عیار و کامل طالبان و القاعده که اتحاد تنگاتنگی با مافیای مواد مخدر، تروریسم بین المللی وپاسداران نظام های فاسد قبایلی در کشور ما دارند، یکجا با حفظ مناسبات قبیلوی ونظام سیاسی تک ملیتی به نفع قبایل حاکم سنتی در افغانستان تشکیل میدهد.
طوریکه واضحاً دیده میشود، نقش اساسی این بازی ها هم عمدتاً بدوش گردانندگان نظام دولتی حاکم در افغانستان تحت زعامت افغان نازی ها { افغان ملتی ها } و دیگر نمایندگان قبیله سالاری و حافظ مناسبات تک ملیتی سنتی در کشور قرار دارد که در سطح ملی و بین المللی به شیوه های گوناگون نقش آفرینی نموده و کشور را از رسیدن به صلح وسعادت حقیقی بازداری، و کلیه مسیر تفاهم و وفاق ملی از طریق تأمین برادری وبرابری در بین تمام باشندگان افغانستان در یک نظام قانونمند وعادلانه را، تا آنجا که مقدور است ریشه زنی مینمایند.
ما میبینیم که در نتیجۀ اغواگری و تقلی بی پرده وهدفمند این بازیگران مغرض، در همسوئی با حلقات معین بین المللی نه تنها جنگ و خونریزی طی این هشت سال مملو از امید ها، کاهش نیافت، بلکه نا گفتنی ترین بدبختی ها چون افزایش فساد اداری، رشد سیستماتیک ترور و آدم کشی، بلند رفتن سطح بذر وقاچاق مواد مخدر، بالا رفتن میزان نابرابری ها در بین اقوام و ملیتهای ساکن کشور، افزایش فقر وتفاوت های فاحش درسطح زندگی مردم، بیکاری، جنگ، بد امنی وغیره به میزان سرسام آوری بالا میرود. و بالآخره امروز ما شاهد آنیم که در نتیجه پالیسی گمراه کننده گردانندگان امور مملکت، این طا لب شکست خورده یکجا با نیروهای القاعده در افغانستان و منطقه تشکلات سیاسی و نظامی خود را بازیابی نموده و رهبران آنها چون ملا عمر و گلب الدین حکمتیار و امثالهم که تا دیروز شامل لست سیاه و منسوب به رهبری تروریسم بین المللی بودند، اما امروز تحت عناوین مختلف از لست سیا حذف و به مذاکرۀ تقسیم قدرت دعوت میشوند. اما برعکس مردمیکه دیروز برعلیه طالب و القاعده یکجا با نیروهای بین المللی ضد تروریسم در افغانستان سنگر به سنگر جنگیده و جانهای شیرین فرزندان خود را قربانی دفاع از حق وعدالت نموده بودند، متهم به ارتکاب جنایات جنگی گردیده وتلاش میگردد تا کشتار های دسته جمعی طالبان بدوش آنها آویخته شود که این یکی از شاهکارهای سیاه کارگاه های بیداد گری و استبداد درجهان و کشورماست که قاتلین وجنایتکاران اصلی در موقف مظلومین قا بل ترحم قرار گرفته ومدافعین حق وآزادی در برابر آنها مجرم وجنایتکار تعریف میگردد.
بدینترتیب دیده میشود که سرنوشت مجموع مردم کشور، بالخاصه اقوام و ملیت های محکوم افغانستان یکبار دیگر در حال فرو رفتن در باطلاقی از بدبختی ها و سیه روزی های بجا مانده از زمانه های دور تا امروز با اشکال و شیوه های جدید قرار دارد که تحمیل و تعمیل این فاجعه که چندان بعید هم به نظر نمیرسد، مسلماً لکۀ ننگی خواهد بود به دامن هر آنچه دموکراسی و حمایت از مدنیت و حقوق بشر در جهان نام دارد.
جناب رئیس جمهور !
شما که به عنوان شخص اول قدرتمندترین کشور جهان یعنی ایالات متحدۀ امریکا، از کلیه واقعیت های مربوط به افغانستان آگاهی کامل دارید و در جریان مبارزات انتخاباتی خویش بارها این شناخت و معلومات دقیق خویش را از واقعیت های مرتبط با افغانستان و کشور های منطقه تبارز داده و وعده سپرده بودید که در صورت پیروزی، جنگ با طالب و القاعده را با محو دایمی لانه های آنها درهر دو طرف خط مرزی افغانستان و پاکستان و پاکسازی دولت افغانستان از وجود نمایندگان بالقوۀ دهشت افگنان قرون وسطائی که در عمق این دولت جا گرفته به پایان برده و برای نجات مردم مظلوم افغانستان ازچنگا ل این هیولای وحشت وبربریت کمک های همه جانبه خواهید نمود، و این اظهارات شما مایۀ بسی امیدواری ها در بین مردم رنجدیدۀ افغانستان وسایر مردم جهان گردیده بود، اما امروز معلوم نیست که روی کدام محاسبه، لبۀ تیز شمشیر سیاست را همانند دیگر سیاستمداران سلف خود یکباره از ستمگران به سوی ستمکشان و مظلومینی که انتظارات زیادی در جهت رسیدن به حق و حقوق انسانی خود از شما منحیث یک شخصیت برخاسته از متن محرومترین لایه های اجتماعی جامعۀ امریکا یعنی سیاه پوستان داشتند، گردانیده و کسانی را که یکجا و همآهنگ با نیروهای ائتلاف ضد تروریسم برعلیه این جاهلان تاریخ جنگیده بودند هدف قرار میدهید؟ و توجیه منطقی شما و دیگر سیاستمداران دولت شما از بکارگیری این روش وارونه که رزمندگان راه آزادی وعدالت را متهم به ارتکاب جنایت جنگی نموده و این گرگان درنده خو را که تا امروز هم بی محابا آدم میکشند و سر میبرند و سرهای بریدۀ انسانهای بیگناه را دوباره بالای فامیل ها و اقارب ایشان میفروشند، مظلوم ارزیابی مینمایید، چیست !؟
کدام وجدان بیدار انسانی در جهانیکه ما امروز در آن به سر میبریم، قادر به فراموش کردن جنایات این نمایندگان وحشت و بربریت است که با شعارهای مخالفت آشکار با کلیه مظاهر تمدن و انسا نیت وارد معرکه گردیده وسرتاسر کشور ما را به زندان عقاید خرافی وغیر انسانی خود تبدیل نموده بودند.
چه کسی میتواند منکر سیاست های زمین سوخته و پاکسازی های وحشیانۀ قومی این آدمکشان در افغانستان باشد که با قتل عام مردم تلاش نمودند تا مناطق مرکزی و شمال کشور را از وجود هزاره، اوزبیگ، تاجیک وغیرۀ ساکنین بومی آن پاک نمایند و طی دوران حاکمیت طالبان بالای این مناطق، بدون کوچکترین ترحم زن ومرد، پیر وجوان وحتی حیوانات اهلی چون سگ و پشک را هم امان نداده و یکسان از دم تیغ کشیدند و در عقب خود، جز باغستان های سوخته و ویران شده و خانه های با خاک یکسان شده چیز دیگری را نگذاشتند.
جناب رئیس جمهور !
اگر شما در جستجوی دریافت حقیقت هستید، لطفاً از مراجع امنیتی و اطلاعاتی خود نه تنها معلومات کشته شدگان آخرین جنگ طالبان در شمال کشور را، بلکه مجموع جنایات مربوط به دوران سیاه حاکمیت این نیروهای فاشیستی را که ترکیبی از انحصارطلبان راست و چپ، نیکتائی دار و بی نیکتائی قبایل حاکم را شامل میشود طی سی سال اخیر مطالبه نمائید.
اگر واقعاً خواهان پیگیری حقایق در رابطه با جنایات انجام یافته درین کشور ویرانه هستید، عاملین کشتار دسته جمعی در مناطق شمال کابل، شهر هرات، قیصار، میمنه، شبرغان، تخار، سمنگان، بغلان، قندوز، سرپل، بادغیس، غور، مزارشریف، بامیان، ارزگان، غزنه، کابل و دیگر مناطق کشور را پیگیری نمایید.
بازهم اگر میخواهید جنایتکاران را بشناسید از هویت نابود کنندگان مجسمه های بودا در بامیان جویا شوید وکسانی را که مکاتب و مدارس را به طویله خانه برای نگهداری اسپ های خود تبدیل کردند و کتب کتابخانه های دانشگاه کابل وکتابخانۀ عامه و دیگر مراکز علمی و فرهنگی مملکت را به آتش کشیدند جویا شوید.
بالاخره اگر به هیچ یک ازین اعمال و جنایات انجام شده اعتنائی ندارید، لطفاً به ضجه و ناله های مادر اجمل نقشبندی و سر بریده وتن بی سر او وده های دیگری که همه روزه به وحشی ترین شیوه ها که تاریخ بشریت، مانند آنرا سراغ ندارد، به قتل میرسند توجه نموده و داوری نمایید.
وبازهم به چهرۀ مظلوم زن افغانستانی نگاه کنید که از شنیدن نام طالب چگونه چون بید میلرزد وشلاق طالبی وتجاوز به عفت مادری و زن بودن اوبزرگترین فاجعۀ تاریخ است.
محترم رئیس جمهور !
تصمیم اخیر شما در رابطه با بررسی موضوع کشته شدگان طالب در جریان جنگ های مناطق شمال افغانستان، در ذهن هر فرد حقیقت بین کشور این سوال را مطرح میکند که گویا شما خدای ناخواسته موضوع را غلط کرده و به جای ظالم، مظلوم رامیخواهید محاکمه کنید ویا هم بجای دزد صاحب خانه را !!! در غیر آن، شما وهر فرد واقعیت یاب دیگر باییست به چگونگی عمق و پهنای مسایل، با درنظرداشت پسمنظر تاریخی، سیاسی واجتماعی قضایا، وارد بحث گردیده و باییست نیک دریابید که این آقایان طالب در کجا و چگونه به قتل رسیده اند ؟ آیا این مردم اوزبیگ، تاجیک، هزاره وغیره اقوام این مناطق بالای خانه و شهر طالبان در جنوب و شرق حمله نموده و آنها را به قتل رسانیده اند ویا هم در اثنای جنگ رویارویی به خاطر دفاع از شهر و خانۀ و کاشانه خود و جلوگیری از تکرار فجایع توسط طالبان در شمال کشور به قتل رسیدند؟ درحالیکه ائتلاف شمال در آخرین روزهای سقوط طالبان در شمال مملکت نیز متحمل تلفات جانی بیشمار گردید.
وبازهم اسناد و شواهد انکار ناپذیر وجود دارد که عده یی از طالب ها بعداز اسارت و شورشی که در قلعۀ جنگی در شهر مزارشریف برپا کرده و تا پای جان از تسلیم شدن ابا ورزیدند و مقاومت آنها باعث تلفات جانی نیروهای ائتلاف شمال گردید، بناً این شورش با عملیات مشترک نیروهای بین المللی و افغانستانی تحت قومانده نیروهای امریکائی و توسط بمباردمان طیارات بی ۵۲ به قتل رسیدند، نه در زندانها.
پس اگر قرار باشد که نیروهای رزمندۀ افغانستانی برعلیه یورش طالبان مجرم باشند، نیروهای همسنگر بین المللی ایشان درین قضیه بیشتر مجرم اند.
با درنظرداشت آنچه فوقاً بیان گردید، فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان به نمایندگی از خلقهای محروم و جفا کشیدۀ جمعیت چندین ملیونی تورک افغانستان که میزان محرومیت های گذشته و حال ایشان کمتر از محرومیت و مظلومیت سیاه پوستان امریکا در گذشته های نه چندان دور در کشور شما نمیباشد وهنوز هم نابرابری در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همچون هیولای وحشتناکی حیات روزمرۀ ایشان را در اسارت خود کشیده و از داشتن حقوق مساوی مادی و معنوی با دیگران محروم نموده است، وظیفۀ تأخیر نا پذیر خود میداند که فریاد مظلومیت این خلق ستمدیده را به گوش شما وکافۀ بشریت عدالت خواه رسانیده، خواهان عطف توجه جدی به حقایق جامعۀ افغانستان و حقوق اقوام وملیت های تحت استبداد درین کشور سازد. تا باشد که در روشنائی این حقایق، جناب شما متوجه اصل قضایا گردیده و از افتادن به دام تزویر فاشیسم عظمت طلب افغان نازی {افغان ملتی} که با استفاده از سلطۀ دوصد ساله در حاکمیت، امکانات و تجربه وسیعی در جهت به بازی گرفتن اذهان جامعۀ جهانی دارند و تمام مراجع دیپلوماتیک افغانستان عمیقاً توسط ایشان اشغال گردیده و همه چیز را در انظار جامعه جهانی وارونه تصویر میدهند، شما را بر حذر داشته واز تکرار اشتباهات زمامداران گذشتۀ امریکا شما راهوشدار باش دهد.
فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان به شما یاد آور میشود که اتخاذ این چنین روش های دور از واقعیت نه تنها هیچ نوع کمکی را به تأمین صلح و ثبات در افغانستان و دیگر کشور های منطقه کرده نمیتواند، بلکه برخلاف تصورات غلطی که از جانب نمایندگان مقتدر فاشیسم قبیله گرائی به شما القأ گردیده است، موجبات افزایش جنگ و خشونت و خصومت های بین القومی گردیده و بحران افغانستان را عمیق تر خواهد نمود.
ما معتقد هستیم که تحقق دموکراسی واقعی در کشور ما که برخاسته از اراده و نیاز حقیقی مردم ما باشد، راه را برای تأمین صلح و ثبات درین منطقۀ مهیا میسازد، درصورتیکه مدعیان پاسداری از دموکراسی در جهان به بزرگران تخم نفاق، فاشیسم ومناسبات منحط قبیله سالاری در کشور ما مبدل نشوند.
به آرزوی عطف توجه جناب شما به حقایق جامعۀ افغانستان و احتراز از ذهنیگری و توهم در رابطه با چگونگی قضایای جاری در افغانستان، با عدم تأ ثیر پذیری از مشوره های مغرضانۀ هواداران نظام تک ملیتی در افغانستان که در کنار شما واعضای دولت شما جا گرفته اند !!!.
موفقیت شما در امر بزرگ رهبری دولت ایالت متحدۀ امریکا و یاری رساندن به صلح و ثبات و تأمین دموکراسی واقعی در جهان منجمله کشور ما آرزوی همیشگی ماست.
هیئت رهبری فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان (ففتا)
اروپا 16جولای 2009
Geen opmerkingen:
Een reactie posten