• بازگشت به صفحه اصلی
  • maandag 17 maart 2008

    برنامه فدراسیون فرهنگی تورك تباران افغانستان

    بسم الله الرحمن الرحيم
    برنامه فدراسیون فرهنگی تورك تباران افغانستان
    ( مسوده )
    مقدمه:
    بررسي چگونگي رشد حوادث بعداز جنگ جهاني دوم ، تغيير تناسب موقعيت سياسي و نظامي دولت ها و تسريع آزادي ملت ها از زير بار استبداد نژادي ، قومي ، زباني ، ديني و مذهبي در آسيا ، افريقا ، امريكاي لاتين و بعضي ملل ديگر نمايانگر آنست كه در حال حاضر جهان به سوي پذيرش اصل حق تعيين سرنوشت ملل، كثرت گرايي قومي، اتنيكي ، زباني ، ديني و مذهبي پيش رفته و روش دولت ها درمورد ملت سازي با توسل به سركوب و ستم ، ناکارآمد ثابت گردیده ویا به عبارت ديگركارآيي خود را کاملاً از دست داده و سيماي دور از اخلاقي و غیرانساني خود را در پيشگاه انصاف و عدالت برملآ مينمايد .
    انكشاف وضعيت سياسي ، اجتماعي و نظامي سه دهه اخير در افغانستان به وضاحت به اثبات ميرساند كه اعمال اهرم سركوب و ستم ملي راه حل “ايجاد ملت” و مدنيت نبوده بلكه سرپوش گذاشتن بر واقعيت هاي انكارناپذير وجود فرهنگهاي گوناگون ملي و محلي درافغانستان است ، كه عموما با وقوع بحرانهاي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي همراه با ضعف و نابكاري دولتهاي مركزي و افزايش حس خودآگاهي و خوداراديت مردم زير بار ستم ، دوباره سربالا میکند وچه بسا چهره قهرآميز و آشتي ناپذير به خود گرفته و براي دفاع از حقوق حقه خود خشونت و نافرماني را به مثابه آخرين وسيله بخاطر رسيدن به هدف بكار ميبرد .اگر اينگونه اجبار تداوم یابد ، ميتواند ضريب خطر مشتعل شدن جنگ هاي داخلي را در بناي تعلقيت هاي قومي ، زباني و مذهبي و فروپاشي دولت در جوامع كثيرالمليتي مانند افغانستان را بالا مي برد .
    اين يك واقعيت مسلم است ، همانطوريكه تمامي نهادها و ساختارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي در کشورهای دارای سیستم دمو کراتیک از اصل تكثرگرايي و پلوراليسم تاثير پذيرفته اند ، هويت فرهنگي مليت ها نيز از اين امر مستثنی نيست .
    تلاش در جهت دستيابي به هويت ملي و فرهنگي و برخورداري از اصل حق تعيين سرنوشت ، تا رسيدن به دموكراسي واقعي ، خواست اكثريت مليتهاي گوناگون در تمامي كشورهايي است كه مثل افغانستان داراي تكثر فرهنگي و ملي هستند . در آن كشورهاييكه هنوز حل مسئله قومي ، اتنيكي ، زباني و مذهبي و استقرار عدالت اجتماعي در بناي برابري شهروندي يكي از موانع بزرگ ملت سازي بشمار ميرود ، دولتها و نهادهاي سياسي و فرهنگي باييست راه هاي حل مناسبي اتخاذ نموده و ملت - دولت را با حفظ هويت قومي ، زباني ، ديني و مذهبي مليتهاي مختلف و تآمين برابري در بين آنها ايجاد و بعدآ وحدت ملي را در ميان آنها تقويت بخشند.
    مسلم است كه يكي از پيش زمينه هاي اساسي براي ايجاد جامعه دموكراتيك ، آزاد و مستقل عبارت است از رشد مساوي فرهنگ و حفظ هويت تاريخي هر قوم ساكن در كشورطبق رهنمود ها واحکام اعلامیۀ جهانی حقوق بشرسازمان ملل متحد منتشرۀ دهم سپتامبر1948م ميباشد ، اما تلاش به حذف هويت فرهنگي و تاريخي اقوام از خصوصيات رژيم هاي شوونيستي و فاشيستي بوده كه ازنظرتاریخی نسبت عدم رعايت حقوق ديگران عاقبت به امحاي نظام هاي مستبد انجاميده است .
    در اكثر كشورهاي روبه انكشاف همگوني شهروندی و اتحاد مليت ها بنابر علل تاريخي و سياسي، كه عمدتا ناشي ازتسلط پاليسي استعمار كهن ازيكطرف و نبود مشی فراگیرملی در پاليسی حاكمان تبعيض طلب از جانب ديگر در اين كشورها بوده ، ايجاد نشده است .
    درحاليكه مليت هاي متنوع از نظر زباني، مذهبي، نژادي و اتنيكي در كشورهاي توسعه يافته با حفظ هويت فرهنگي و تاريخي خود با آرامش در كنار همديگر زندگي ميكنند، ما شاهد ناآرامي ها و جنگهاي خونين قومي ،اتنيكي ، زباني و مذهبي در كشورهاي نظير افغانستان ، عراق ، ايران ، پاكستان و بعضي ممالك ديگر هستيم . يكي از عوامل دردناك و تاريخي اين وضع در همچون كشورها عبارت از رد و طرد اصل حق تعيين سرنوشت مليت ها و تلاش مذبوحانه اقشار حاكم در اضمحلال ويا حداقل تحريف و سردرگم ساختن هويت فرهنگي وتاريخي اقوام ، بمنظور تضعيف و زوال نقش وتآثيرگذاري آنها در حيات سياسي ، اقتصادي و اجتماعي جامعه ميباشد .
    افغانستان كثيرالمليت يكي ازكشور هاي متبارز درين حوزه است كه تاريخ آن انواع استبداد را ازسر گذرانده و حاكمان دوره هاي مختلف بخصوص در سده اخير كوشيده اند تا هويت فرهنگي مليت هاي زير استبداد خويش را زايل و نقش آنها را در جامعه تضعيف نمايد .
    زبان ، کلتور و فرهنگ متنوع دريک کشور نمادي از برجستگي و برازندگي پرافتخار آنکشور در تاريخ مدني و سيا سي آن محسوب ميگردد ،اما حکومت هاي استبدادي در افغانستان با در پيش گرفتن سياست تبعيض و تفرقه به منظور تحميل سيطرۀ تک قومي و پاکسازي افتخارات تاريخي و فرهنگي ساير اقوام ساکن درافغانستان بخصوص براي نابودي کامل کلتور و فرهنگ و حتي زبان تورک تباران با خصومت ورزي بي مانندي عمل نموده در پروسه ايجاد تفاهم و همزيستی بين الاقوامي ضربه هاي جبران ناپذ ير وارد آورده و آتش افتراق ملي را در كشور دامن زده و مشتعل ساخته اند .
    با تآسف امروز نيز حلقاتي وجود دارد كه تحت نام دموكراسي تلاش مينمايد تا مانع تكثرگرايي زباني و فرهنگي در جامعه چندين مليتي افغانستان گردند .
    بنابرين با توجه و ديد عميق به انكشاف مسائل اجتماعي و فرهنگي و انواع حوادث سرنوشت ساز در كشور و با درك عميق ضروريات مبرم حياتي مسئله درين مقطع خاص ، بمنظور تشكُل و سمتدهي آگاهانه اذهان مليت ها و اقوام افغانستان در راستاي بازيابي هويت فرهنگي و تاريخي خويش ، بادرنظرداشت اصل تكثرگرايي همگام با روند رشد و تقويه اصول دموكراسي واقعي ، به منظور تنظيم و پيشبرد فعاليت هاي موثر و ارايه طرح هاي علمي و عملي براي احيآ و انكشاف هويت فرهنگي و تاريخي تورك تباران افغانستان ، بخاطر صيانت و دفاع از هويت فرهنگي و تاريخي آنان به مثابه بخشي از فرهنگ ملي كشور و بمنظور بازسازي و رشد متساوي فرهنگي و برابري قومي و زباني تمام مردم افغانستان ، سازمان وسيع البنياد فرهنگي ، اجتماعي و مدني بنام “ فدراسیون فرهنگی توركتباران افغانستان “ كه متشكل ازتمام توركتباران برخاسته ازجامعه افغانستان درداخل و خارج مملكت اعم از زن و مرد ميباشد ، با رعايت اصل معتقدات ديني و مذهبي مردم ، اعلاميه جهاني حقوق بشر و كانوانسيون هاي سياسي و مدني مكمل آن ، بر اساس ماده سي و پنجم قانون اساسي جمهوري اسلامي افغانستان تآسيس گرديده و منحيث يك نهاد مستقل دموكراتيك غيرسياسي و غيروابسته مطابق با روحيه قانون اساسي و ديگر قوانين مملكت ، در داخل و خارج كشور فعاليت مينمايد .
    توركتباران افغانستان عبارت اند از تمام اقوام اتنيكي كه از لحاظ هويت تاريخي متعلق به شاخه هاي مختلف توركي بوده و به زبان اصلي ويا عارضي تكلم مينمايند . اين تعريف در واقعيت بافت قومي افغانستان شامل اوزبيگ ها ، هزاره ها ، توركمن ها ، ايماق ها ، تاتار ها ، اويغور ها ، بيات ها ، قزاق ها ، قرغز ها ، قزل باش ها ، تايمني ها و هر آنكسي كه خود را متعلق به تورك تباران افغانستان ميداند ، ميگردد .
    برنامه
    “فدراسيون فرهنگی تورک تباران افغانستان ، بمنظور نيل به اهداف و خواستهاي اجتماعي و فرهنگي خويش خطوط اساسي كار و فعاليت خود را به شرح ذيل مطرح ميسازد :
    اول - مبارزه بخاطر وحدت و همبستگی واقعی تمام مليت ها و اقوام ساكن كشور و اشتراك عملی و مساويانه آنها مطابق شعاع وجودی شان در حيات سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی كشور واحد مان افغانستان .
    دوم - مبارزه در راه احيآ ، رشد و انكشاف هويت فرهنگي و تاريخي تمام اقوام و مليت ها و بخصوص تورك تباران افغانستان و صيانت از آن كه شامل تعميل فعاليت هاي آتي ميگردد :
    الف - مواظبت از ميراث فرهنگي توركتباران افغانستان به مثابه جزء فرهنگ ملی كشور و حمايت از اهل فرهنگ و مساعدت با آنها ،
    ب - تحقيقات و پژوهش همه جانبه در مورد هويت فرهنگي ، تاريخي و زباني و تلاش برای رشد فرهنگ ، زبان و ادبيات اقوام توركتبار كشور، با استفاده ازهرزمینۀ مساعد ،
    ت - گردآوري ، تحليل و نشر آثار مربوط به توركتباران و برگزاري محافل ادبي ، هنري ، كنفرانس ها و سمپوزيم هاي علمي و فرهنگي بخاطر ارتقاي سطح دانش و آگاهي عمومی،
    ث - تلاش احيا و انكشاف ورزشهاي ملي و فراموش شده توركتباران كشور ومعرفی محسنات وجوانب مفید آن ،
    ج - جمع آوري ادبیات وفرهنگ فولكلوریک توركتباران كشور و زمینه سازی برای ترتيب ، تنظيم و نشر آن وهمچنان تلاش برای جلب توجه دولت بمنظورحمايت و رشد متوازن صنايع دستي و مستظرفه ، احيا و انكشاف هنرهاي موسيقي درکنار سایر اقوام افغانستان ،
    چ - تهيه و تدوين قاموس ها ، رساله ها ومطالب علمي براي رشد وانكشاف زبانهاي توركي ، تآسيس رسانه های سمعی و بصری ، نشر جرايد ، مجلات و روزنامه ها جهت رشد آگاهی مردم ، تجليل و بزرگداشت از شخصيت هاي ملي ، تاريخي ، علمي ، فرهنگي و معرفي كارنامه هاي آنها و تجليل از روز هاي مهم تاريخي ، ملی و سنتي اقوام توركتبار افغانستان و ساير فعاليت هاييكه مربوط به احيآ ، رشد ، انكشاف و مواظبت از هويت فرهنگی و تاريخی توركتباران افغانستان ميشود ، شامل برنامه فعاليتهای فرهنگی “ فدراسيون فرهنگی تورك تباران افغانستان “ ميگردد .
    دوم - “ فدراسيون فرهنگی “ براي رشد وبرومندي کلتور و فرهنگ تورک تباران ، در پهلوي رشد کلتور و فرهنگ ساير اقوام افغانستان مبارزه و همبستگی فرهنگی تمام اقوام كشور را وظيفه اساسی خود ميداند .
    سوم - مبارزه براي همبستگي ملي با درنظر داشت تسا وي حقوق کليه اقوام وتبار ساکن درقلمرو سياسي و جغرافيائي افغانستان .
    چهارم - مبارزه برعليه هرگونه حرکات نژاد پرستانه ، سيطره جويي اتنيکي ، زباني و فرهنگي درقلمرو افغانستان تا ايجاد زمينه براي تحقق تساوي حقوق بين الا قوامي درکشور .
    پنجم - مبارزه به منظور تحقق مشارکت کليه اقوام درامورسياسي و اداري از راه انتخابات و تآثيرگذاري در پاليسي دولت براي انتصابات عادلانه بادرنظرداشت مشاركت ملي كه ميتواند بستر همزيستي فرهنگ هاي مختلف را در كشور هموار نمايد .
    ششم - برگزاري همايش ها ، اعتصابات و تظاهرات براي بلند كردن صداي اعتراض مردم در برابر تبعيض و بيعدالتي سياسي ، اجتماعي و فرهنگي مطابق با روحيه قانون اساسي كشور و ديگر قوانين .
    هفتم - تلاش براي متحد ساختن تمام اقوام منجمله تورک تباران افغانستان براي حمايت از تحقق آرمان هاي انساني و دموكراتيك که درقانون اساسي وساير قوا نين كشور انعکاس يافته است و همچنان تآثيرگذاري اين اتحاد براي ايجاد “ ملت “ و تآمين وحدت ملي در مملكت .
    هشتم - تلاش براي ايجاد تفاهم بين الاقوامي و روحيه همزيستی برادرانه ومبارزه برای از بين بردن خصومتهاي قومي ، زباني ، منطقوي و مذهبي .
    نهم - مبارزه به خاطر ايجاد يک جامعۀ مدني برپايه خواست دمو کراتيک وعادلانه مردم افغانستا ن و زمينه سازي براي رشد کلتور و فرهنگ تورک تباران افغانستان .
    دهم - مبارزه برعلیه جنگ بمنظور تآمين امنيت و صلح سراسري ، تآمين حقوق زن و كودك ، حقوق معيوبين وجلب توجه دولت برای مساعدت به بازمانده هاي شهدآ ، حق كار ، حق تحصيل ، حق مسكن ، حق تقاعد ، حق زيست ، محو كشت كوكنار و قاچاق مواد مخدر ، نابودي فساد اداري و بالآخره تحقق دموكراسي واقعي و حاكميت قانون در تمام شئون حيات جامعه را “ فدراسيون فرهنگی تورك تباران افغانستان “ وظيفه مبرم خود ميشمارد

    و من الله التوفيق
    `
    يادداشت :ء
    طرح مسوده هذا بعداز جمعآوری نظريات كلی اعضا و هواداران “فدراسيون فرهنگی توكتباران افغانستان” در نشست موًرخ بيست وششم جنوری 2008 ميلادی در شهر زندام كشور هالند پيشكش گرديده وتسويد گرديد كه البته گزارش جلسه مذكور بتاريخ سی ويكم جنوری به حضور تمام دوستان و علاقمندان ازطريق ايميل ارسال گرديده است ، پيشنهادات ونظرياتيكه بعداز جلسه فوق الذكر مواصلت كرده است ويا مواصلت ميكند تقديم قورلتای يعنی كنگره موًسس خواهد شد و قورلتای صلاحيت دارد تصميم نهائی را به شمول نامگذاری آن اتخاذ نمايد .
    با احترام

    اعلاميه فدراسيون فرهنگی توركتباران افغانستادر رابطه با عدم وابستگی آن با احزاب و جریانات سیاسی موجود در داخل وخارج کشورن

    اعلاميه فدراسيون فرهنگی توركتباران افغانستان
    در رابطه با عدم وابستگی آن با احزاب و جریانات سیاسی موجود در داخل وخارج کشور
    13 maart 2008

    بسم الله الرحمن الرحيم

    در چنین یک روزگار سیاه وخونینی که اهریمن تاراج وبیداد با توسل به انسانی ترین مفاهیم بجامانده درقاموس معنویت انسانی مصروف حذف وتعطیل اندیشه وباور از اذهان ماتمزدۀ مردم ماست و اعتقادات انسانی در برابر مفاهیم مقدس واژه ها وکلمات معنویت آفرین با وقاحت و قساوت تمام تبعید و ترور می شوند وکمانداران استبداد و استحمار مغز مفاهیم ومقوله های تحرک ساز وبیداری آفرین انسانی را هم چون سلاح خوفناک تحمیق وتخدیر دارند ، همزمان با آتش توپ وتفنگ از حنجره ای دلالان بازار مکارۀ استبداد بر روح وپیکر ماتمزدگان و به خون نشستگان این وادی سرگشته فرو می ریزند و هر فریادی قبل از رهائی از حنجره در حلقوم ها خفه ویا به مسیر دلخواه استبداد واستعمار توجیه و هدایت می شود ، فدراسيون فرهنگی تورکتباران افغانستان ، با توسل به یاری پروردگار ودرک نیاز این مرحلۀ حساس وخطیرتاریخ وجامعۀ ما نخستین نطفه های رویش وقامت افرازی خود را درجهت ادای رسالت درپیشگاه فرهنگ های قربانی شده وترور شدۀ تورکتباران وسائرباشندگان مظلوم کشور در معرکۀ استبداد که طی سده های اخیر در همسوئی با استعمار جهانخوار شرق وغرب در چهره های مختلف وبا بی رحمی تمام مورد هجوم ونابودی قرار گرفته وتازیانه های تبعیض وتعصب جاهلانه پیکربرومند وشگوفای فرهنگ ومعنویات این بخش های مومن وفداکار کشور را کشتگاه شیار های زهر آلود خود ساخته وآخرین روح ورمق اعتقادات انسانی این مردم را قصد نابود سازی دارد و در چمنستان خزان زدۀ فرهنگی جامعۀ کنونی افغانستان که اوضاع واحوال جاری همه را با هم از رنگ وبوی اصالت قصد تهی سازی دارد ، ابرازعدم وابستگی خود را به کلیه احزاب وجریانات سیاسی موجود در داخل وخارج کشور اعلام می دارد .

    این کانون نو پا و رسالتمند امیدوار است که در همسوئی با کلیه حلقات ومحافل ملی ، آزادیخواه و عدالت پسند ، بارعایت اصل همزیستی اندیشه های متفاوت انسانی واعتقادات سیاسی متنوع درسطح کشور , در جهت نیل به اهداف والای انسانی ، چون جهل زدائی،ظلم ستیزی و تأمین عدالت اجتماعی به مبارزه و پیکار هدفمند خود ادامه داده ، در راه بالندگی معنوی و وارستگی فرهنگی مظلومترین و فداکارترین گروه های قومی که با بدست آوردن حق خود حق هیچ قوم وملیتی راتهدید ویا تلف نمی کنند ادای وظیفه ودین کرده بتواند .

    دست اندر کاران این مجمع روشنگر وظلمت ستیز یک بار دیگر با صراحت تمام اعلان میدارند که این تشکل کاملأ یک ساختار فرهنگی بوده وهیچ نوع وابستگی سیاسی ویا عقیدتی با هیچ یک از احزاب و تشکلات سیاسی موجود در داخل ویا خارج کشور ندارد ، محض میخواهد که آئینه دار آن فریاد های مظلومانه از زندگی آن بخشی از جامعۀ ما باشد که در گذشته وحال معرکه داران حاکمیت های انحصارگر تک ملیتی از شنیدن آن عاجز ودر یک جو استبدادی قرون وسطائی مانع از سیر در مسیر قانونمند تکامل انسانی در زندگی اجتماعی روزمرۀ تاریخی آنها شدند و بر عکس آنچه را که درتوان داشتند با هزاران نام وعنوان تفرقه آفرین وتوهین آمیز بکار بردند تا این بخش مظلوم از ره یابی به هویت انسانی واجتماعی هم طراز با سائر باشندگان کشور محروم گردند ، اما فرزندان آزادۀ این مردم ستمدیده در هر برهۀ زمان باسپهر جان در برابر اهریمن بیداد بپا خواسته و از هستی وبقای انسانی خودها دفاع نموده اند که در شرایط کنونی افتخار علمداری این معرکۀ سرنوشت ساز تاریخی در طریق پاسداری راه آزادی ، عدالت ، انصاف و رستگاری نصیب بانیان فدراسديون فرهنگی توركتباران افغانستان درتوأمیت با کلیه نیروها و جریانات فرهنگی وسیاسی استبداد ستیز وآزادیخواه کشور گردیده است.

    فدراسيون فرهنگی توركتباران افغانستان امیدوار است که درین پیکار بزرگ وتاریخی میان حق وباطل در کشور ما به دور از هر گونه انحرافات بر تری جویانه وعظمت طلبانه قومی ونژادی، مذهبی وزبانی وغیره فقط باهدف محو کلیه اشکال بیداد واستبداد ، تبعیض وتعصب در جامعۀ ما همسو با دیگر مبارزین این راه بزرگ گام برداشته وروزی را که سرزمين بزرگ مابه مأمن مشترک کلیه باشندگان کشور با تأمین تساوی حقوق در کلیه عرصه های زندگی اعم از مادی ومعنوی،مبدل گردد ، آرزومند است ودرین راه از هیچگونه تلاش ومبارزۀ مشروع خودداری نمی کند .

    به امید پيروزی حق بر باطل
    فدراسيون فرهنگی توركتباران افغانستان



    woensdag 12 maart 2008

    به مناسبت سيزدهمين سالروز شهادت بابه مزاری


    پيام فدراسيون فرهنگی توركتباران افغانستان به مناسبت سيزدهمين سالروز شهادت بابه مزاری
    ترك جان وترك مال وترك سر ***** در رهً آزاده گی اول منزل است
    بيست ودوم حوت 1383 روزی که افغانستان شاهد فاجعه بزرگ قربانی شدن یکی از بزرگترین منادیان عدالت و حق طلبی بود . درين روز ، رهبرشهید استاد عبدالعلی مزاری و یارانش در پای تحقق آرمان های والای انسانی خود كه اساس آنرا صلح ، برابری و برادری وهويت پذيری همديگر تشكيل ميداد ، به استقبال شهادت رفتند . فدراسیون فرهنگی توركتباران افغانستان مراتب تسلیت و اندوه بی پايان خود را به مناسبت سيزدهمين سالروز شهادت بزرگ مرد تاريخ افغانستان شهيد راه حق و آزادی وقهرمان راه انسانيت و آزادی شهيد كبير بابه مزاری به حضور تمام عاشقان راه آزادی و دموکراسی، عدالت، مساوات و برابری، به ویژه پيروان انديشه مزاری تقدیم نموده و درود بی پايان ميفرستد . امروز از سالگرد شهادت يكی از بزرگترين قهرمانانان تاريخ افغانستان ، يكی از مردمی ترين بابه های مردم كه بابه بودن آن نه در قصر ها تعيين گرديده است بلكه در اعماق قلب هزاره و ديگر مردم آزاديخواه جای داشته است و بالآخره علمبردار آزادی و عدالت اجتماعی در داخل و خارج افغانستان تجليل ميگردد . مزاری شهيد برخاسته از بطن جامعه هزاره به مثابه مظلومترين و محكومترين قوم افغانستان ، پرچم تثبيت هويت اتنيكی اقوام را در شرايطی برافراشت كه تبعيض ، تعصب و استبداد به يك نورم حيات سياسی و اجتماعی جامعه تبديل شده بود . در شرايط بسيار پيچيده كه ترور و اختناق در جامعه بيداد مينمود ، مزاری شهيد قامت خود را بلند نمود و گفت نه ! ما عدالت را ميخواهيم . ما آزادی را ميخواهيم و ديگر استبداد را نمی پذيريم . بنابرين شهادت مزاری بدست نوكران پاكستان ، ضربه جبران ناپذير نه تنها به جنبش هزاره بود بلكه تآثيرات ناگوار آن در روند مبارزه عدالتخواهی تمام اقوام زير استبداد معلوم و مشهود است . مزاری شهيد ميگفت (( خواست ما این است که جنگ نباشد تفاهم باشد؛ خواست ما این است که حذف نباشد پذیرش باشد؛ خواست ما این است که بیایند یک روز در تاریخ افغانستان ـ افغان ها اثبات بکنند که لیاقت و توانایی این را دارند که مشکل خود را در بین خود ـ خود حل بکنند )) . اگر ما از هر زاويه ايكه به گفته های شهيد مزاری نگاه كنيم و از هر طريقی كه وارد موضوع شويم ، ميبينيم كه همانا موضوع ملت بودن و فقدان هويت ملی ، مسئله اساسی بحث و طرح مزاری شهيد است . وقتيكه شهيد مزاری ميگويد : ما طالب حق خود هستيم ، ما ديگران را نفی نميكنيم ، ميخواهيم برادروار زندگی كنيم ، ما در تصميمگيری های سياسی كشور ميخواهيم سهيم شويم ، اينهمه اظهارات ، تآكيد برآنست كه ما مردم افغانستان بايد ملتی را ايجاد نماييم وهويت ملی خود را تثبيت نماييم . پيرامون اين مسئله در طول كشمكش های سی سال اخير و همچنان قبل از آن ، دو تيوری ، دو طرح ، دو قضاوت و دو برخورد تشكيل گرديده است كه ما ميتوانيم آنرا ( تيوری كاذب و تيوری صادق ) بناميم . طرفداران تيوری كاذب ، باورمندی نشان ميدهند كه ما مردم افغانستان در گذشته ، اشكالاتی با اين مسئله نداشتيم و ما ملتی بوديم ولی حادثه هفت ثور ، ملت بودن و هويت ملی ما را مخدوش كرده است ، بياييد تا آنرا ترميم و احيا كنيم . اين به مفهوم دعوت به گذشته سی سال قبل است ، گذشته ايكه تا صد سال قبل اولاد هزاره به شكل كنيز و برده در بازار فروخته ميشد . گذشته ايكه اولاد اقوام زير استبداد حق تحصیل و حق كار را نداشتند . گذشته ايكه در وقت داودخان ادارات دولتی امر غيررسمی از مركز دریافت كرده بودند كه بر اساس آن يك فرد هزاره نبايد بالاتر از چای بيار و هيزم بيار باشد . گذشته ايكه انواع بی عدالتی ها در جامعه حكمفرما بود ، البته ذكر همه آنها باعث تطويل كلام میگردد . اما طرفداران تيوری صادق كه مزاری شهيد يكی از آنها است ، معتقد هستند كه ما ملتی نبوديم و نيستيم و در فقدان هویت ملی گرفتار هستيم ، بياييد با تآمين عدالت اجتماعی و محو تبعيض و بی عدالتی ملتی را ايجاد نماييم كه در آنجا مسئله حق شهروندی مطرح بحث باشد و در اداره امور دولت همگان سهم مساوی مطابق شعاع وجودی شان داشته باشند . بر اساس اين طرز ديد حادثه هفتم ثور ۱۳۵۷ نه عامل بدبختی ها در افغانستان بلكه نتيجه منطقی و محصول مناسبات غيرانسانی دوامدار در جامعه بوده است . باوجود تلاشهای مذبوحانه در راه احيای انحصار قدرت سياسی و منزوی ساختن ديگران از قدرت و دولت ، امروز با گذشت سيزده سال از شهادت استاد مزاری بار ديگر طرح های او در مورد مشاركت سياسی وایجاد جامعه ملی در بنای ساختار سيستم فدرالی اولویت خود را در جامعه درميابد و به اينترتيب حقانيت تز های مزار ثابت ميگردد . فدراسيون توركتباران افغانستان يكبار ديگر تآثرات عميق خود را نسبت اين روز غم انگيز ابراز نموده و شهادت بابه مزاری را يك ضايعه بزرگ نه تنها در جامعه هزاره بلكه در جنبش آزاديخواهی اقوام تحت استبداد تلقی مينمايد . درود به روان پاك استاد شهيد بابه مزاری 12 03 - 2008
     
  • بازگشت به صفحه اصلی